کد خبر: 114 A

شبنم قلی‌خانی و ماجرای محافظش / نمایش پوست انداختن و...

شبنم قلی‌خانی و ماجرای محافظش / نمایش پوست انداختن و...

شبنم قلی خانی چهار سالی ایران نبوده، او به محض بازگشت در صحنه نمایش حاضر شده است، خواندن گفته های او درباره نمایشش و نیز فضای این روزهای تئاتر جالب است

ایران آرت: نمایش "پوست انداختن" نوشته و کار آرش سنجابی با نگاهی آزاد به رمان "شهر همنوازان سپید" نوشته بختیار علی این روزها در سالن ارغنون به صحنه است. نمایشی در سبک رئالیسم جادویی که با حضور بازیگران شناخته شده‌ای چون پژمان جمشیدی، شبنم قلی‌خانی، توماج دانش بهزادی، حامد رحیمی‌نصر، خاطره حاتمی، نازنین کریمی، آیه کیان‌پور، علیرضا میرزامحمدعلی اجرا می‌شود. بر این اساس گفتوگویی با شبنم قلی‌خانی داشته‌ایم که می‌خوانید:

خانم قلی‌خانی شما از فعالان هنر نمایش هستید و زمانی حضور فعالی در این عرصه داشتید تا اینکه به مدت چند سال خارج از ایران اقامت داشتید. پس از بازگشت به ایران، چرا فعالیت‌تان در این عرصه را با نمایش "پوست انداختن" آغاز کردید؟

 بعد از پایان سفرم تصمیم گرفتم دوباره به صحنه تئاتر برگردم و از این پس برای خودم یک محافظ بگذارم تا بازی در هرگونه کار تصویری که صرفاً از سر بیکاری انتخاب می‌شود را نپذیرم. من روزهای آخر تمرین نمایش "پوست انداختن" به تیم بازیگران اضافه شدم؛ در واقع یکی از دوستانم قرار بود این نقش را ایفا کند، ولی او نتوانست در این اثر حضور داشته باشد و از من خواهش کرد به جای او بازی کنم؛ بنابراین از آنجائی که اجرای این نمایش نزدیک بود و فیلمبرداری من هم تمام می‌شد، پذیرفتم و به گروه پیوستم. جالب است بدانید از زمانی که این نمایش به روی صحنه رفته، چندین کار تئاتری به من پیشنهاد شده که یکی از آن‌ها را پذیرفته‌ام و تمرین‌های آن هم آغاز شده و قرار است از 23 آذرماه به صحنه برود. بعد سفرم به خارج از کشور، بسیاری نمی‌دانستند که بازگشته‌ام حتی خیلی‌ها فکر نمی‌کردند که دوست داشته باشم کار نمایشی انجام دهم.

چرا همه فراموش کرده بودند که خاستگاه شما تئاتر است؟

 شاید به خاطر آنکه وقتی مردم بازیگری را در حوزه تصویر می‌بینند، به حضورش در این مدیوم عادت می‌کنند؛ گویی وقتی چشم کسی به دیدن چیزی عادت کند، علاقه ندارد برخلاف آن را ببینند. البته در این چهار سالی که حضور نداشتم، فضای تئاتر بازتر شده و اجازه فعالیت‌های نمایشی بیشتری داده می‌شود چون تعداد سالن‌های خصوصی زیاد شده است. این سالن‌ها باعث شده تا نسل جدید تئاتر امکان کار بیشتری پیدا کنند. در گذشته، برنامه‌ دو سال آینده نمایش‌های روی صحنه مشخص و همه سالن‌ها پر بودند. در واقع تعداد کسانی که می‌خواستند در حوزه تئاتر فعالیت کنند بسیار محدود بود، بازیگران روی صحنه افراد مشخصی بودند که معمولاً از آن‌ها کار می‌دیدیم؛ اما اکنون با وجود سالن‌های خصوصی، شرایط بهتر شده و پیشنهادات بیشتری به بازیگران می‌شود.

این نمایش چه ویژگی‌هایی داشت که شما را مجاب کرد تا در آن حضور داشته باشید؟

ابتدا متن را خواندنم و سپس پای صحبت‌های کارگردان نمایش در مورد سبک رئالیسم جادویی نشستم و از آن‌جایی که تا به حال این سبک را بازی نکرده بودم، برایم جذاب بود که در این کار نامتعارف حضور داشته باشم. نمایشی که با همه آثار تئاتر قصه‌گو که به آن عادت کرده‌ایم، تفاوت دارد. در چنین نمایشی اجرای مونولوگ کار را برای من سخت می‌کرد اما دوست داشتم مونولوگ اجرا کنم زیرا احساس می‌کردم جای کار بیشتری دارد.

خانم قلی‌خانی نمایش "پوست انداختن" از دید شما و آقای نصر آزمون و خطا و تجربه‌ای متفاوت است ولی آیا به نظرتان این آزمون و خطا حد  مشخصی ندارد؟

تصمیم‌گیری در مورد این حد و مرز با کارگردان است و بازیگر تا اندازه‌ای می‌تواند نظر بدهد و بخواهد که نمایش از مرز آزمون و خطا جلوتر نرود. خودم را در بازی کنترل می‌کنم تا به بهانه آنکه نمایش ما به سبک رئالیسم جادویی است، کارهای خیلی عجیب و غریبی انجام ندهم. معتقدم نمایش باید چارچوب مشخص داشته باشد تا همه چیز به بهانه آزمون و خطا بودن آن، پراکنده نشود ولی به هر حال تصمیم‌گیری در این‌باره بر عهده کارگردان است.

مخاطب ایرانی علاقه ویژه‌ای به تئاتر قصه‌گو دارد، از این رو بازی در یک تئاتر غیر قصه‌گو برای شما ریسک محسوب می‌شود، چگونه با این ریسک کنار آمدید؟

به هر حال هر بازیگری باید ریسک کند و من هم این کار را انجام دادم تا ببینم در این ژانر چقدر موفق می‌شوم.

با توجه به بازتاب شب‌هایی که نمایش‌تان به صحنه رفته، به نظرتان ریسکی که کرده‌اید جواب داده است؟

نمی‌دانم برای کل نمایش چه اتفاقی رخ داده ولی به شخصه برای کار خودم پشیمان نیستم و به خصوص خودم را در مونولوگ‌گویی در حال پیشرفت می‌بینیم و هر شب برای آن ایده‌های جدیدتری پیدا می‌کنم. به نظرم کسانی به تماشای این اثر نشسته‌اند، با نقشم ارتباط برقرار کرده‌اند. مدتی از هنر تصویر و نمایش دور بودم و حال که دوباره به مخاطب نزدیک شده‌ام، احساس بسیار خوبی دارم. ضمناً اکنون سریالی هم از من روی آنتن تلویزیون می‌رود که این همزمانی می‌تواند جالب باشد و باعث می‌شود بازی‌ام را در دو نقش و فضای متفاوت، مقایسه کنند؛ برای خودم هم این اتفاق هیجان‌انگیز است.

سریالی که از شما در حال پخش است، درامی قصه‌گو است که در آن نقش مادری را بازی می‌کنید که سعی دارد از بحرانی که برای او و پسرش ساخته شده، بیرون بیاید ولی نقش شما در نمایش "پوست انداختن" کاملاً متفاوت است و حتی مونولوگ آن هم مونولوگ خطی نیست. این چالش تفاوت در نقش‌ها چقدر برای‌تان جالب بود؟

این قضیه تفاوت ژانر و نوع بازی برایم خیلی جذاب بود. اهل چالش‌ هستم ولی بعضی کارگردان‌ها اهلش نیستند و نمی‌خواهند ریسک کنند، آن‌ها اکثراً مایلند بازیگر را در نقشی که تا به حال جواب داده است به کار بگیرند.

اجرایی که مخاطب هر شب از نمایش "پوست انداختن" بر صحنه می‌بیند، تا چه اندازه با اجراهای تمرینی تفاوت دارد؟

در مورد بازی خودم حس می‌کنم، هر شب در حال تغییر هستم. چند شب پیش هنگام اجرا به خودم آمدم و احساس کردم کارهایی که در اجراهای اول انجام نمی‌دادم، در بازی‌ام شکل گرفته است. ابتدا چندان با تماشاچی ارتباط چشمی برقرار نمی‌کردم ولی الآن این ارتباط را برقرار می‌کنم، گویی چیزی را برایش توضیح می‌دهم و سپس به حال خودم بر می‌گردم. به نظرم این خاصیت تئاتر است که دست بازیگر را برای تغییر در جزئیات باز می‌گذارد و اجازه می‌دهد او در نقشش پخته‌تر شود و اتفاقات جدیدتری را خلق کند.

در مورد نقش‌تان به آقای سنجابی پیشنهاداتی ارائه دادید؟

 بله، آقای سنجابی خیلی مرا راهنمایی کردند، من هم پیشنهاداتی ارائه دادم که او استقبال کرد. خوش‌بختانه آقای سنجابی دست بازیگر را باز می‌گذارد و او را به آن‌چه که می‌خواهد مجبور نمی‌کند، این اتفاق بسیار خوبی است.

شما متن  رمان "شهر هم‌نوازان سپید" بختیار علی را خوانده بودید؟

نه متأسفانه آن کتاب را نخوانده‌ام، خیلی دوست داشتم بخوانم ولی فرصت نکردم.

متن نمایش "پوست انداختن" چندان از روی کتاب آقای بخیتار علی وام نگرفته و بیشتر به سمت و سوی خودش حرکت می‌کند.

چون کتاب را نخوانده‌ام، نمی‌توانم آن‌ها را مقایسه کنم ولی همیشه نمایش‌نامه‌های اقتباسی ضعیف‌تر از کتاب عمل می‌کنند و این امر اجتناب‌ناپذیر است. این اتفاق در فیلم هم رخ می‌دهد و فیلمنامه‌های اقتباسی نیز معمولاً عمق رمان را ندارند.

در نمایش "پوست انداختن" به عنوان یک کار گروهی، مونولوگ اجرا می‌کنید، در این شرایط تمرین‌های‌تان انفرادی بود یا با سایر بازیگران تمرین می‌کردید؟

به دلیل اینکه دیر به این نمایش پیوستم و زمان زیادی برای تمرین وجود نداشت، همه تمریناتم از جمله مونولوگ‌ها را با گروه انجام دادم ولی مونولوگ را تنهایی هم می‌شود تمرین کرد. اجرای مونولوگ خوبی‌ها و بدی‌های خاص خودش را دارد. خوبی مونولوگ این است که شما خودتان هستید و خودتان، پس چون پارتنری ندارید و لازم نیست که با شخص دیگری ارتباط برقرار کنید، تکلیف خودتان را می‌دانید. بدی آن هم در این است که بر صحنه تنها هستید و باری بر روی دوش‌تان قرار دارد و باید تماشاچی را تا انتهای مونولوگ با خودتان همراه کنید. همیشه دوست دارم روی صحنه با پارتنر اجرا کنم چون پارتنر کمک می‌کند که کار بازیگر راحت‌تر شود و به درستی صورت گیرد. به هر حال تجربه مونولوگ‌گویی در نمایش "پوست انداختن" خیلی خوب و جالب بود.

در حوزه تئاتر و تصویر بین‌الملل فضای ایده‌آلی وجود دارد که بنابر آن بازیگری شغل محسوب می‌شود و بازیگران روزی 8 ساعت صرفاً روی یک کار تمرین می‌کند. آیا در ایران امکان برقراری چنین فضای ایده‌آلی وجود دارد؟

 این ایده‌آل در ایران وجود ندارد ولی خوب است اگر این‌چنین باشد.

این سالن‌های خصوصی که حدود 80 درصدشان استاندارد نیستند، به کیفیت تئاترمان کمک کرده‌اند؟

این‌که جای کار برای جوانان باز شده و آن‌ها می‌توانند خودشان را در این سالن‌ها محک بزنند، اتفاق خوبی است.من سال 81 از رشته تئاتر فارغ‌التحصیل شدم؛ بیشتر هم دوره‌ای‌های من آن زمان بیکار بودند. امروز شرایط برای فارغ‌التحصیلان خوب شده و آن‌ها می‌توانند حداقل دل‌شان را خوش کنند که پس از چهار سال تحصیل، نمایشی را به روی صحنه برده‌اند. اما با صحبت حامد رحیمی در مورد عدم حمایت سالن‌های خصوصی از جوانان موافق هستم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شبنم قلی‌خانی
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین