کد خبر: 16952 A

ولنتاینز دی ، نیروی انتظامی و ماجرای کراوات

ولنتاینز دی ، نیروی انتظامی و ماجرای کراوات

... شاید در چنین مناسبت‌هایی بهتر آن باشد که پلیس یک طرف دیگر را نگاه کند و عجالتا کار به کار بچه‌ها نداشته باشد...

ایران آرت : سیدعلی میرفتاح در اعتماد نوشت: قول سخنگوی نیروی انتظامی، خبرگزاری ها نقل کردند که پلیس در روز ولنتاین مطابق قانون به وظایفش اقدام و «برخورد» می‌کند،

اداره اماکن هم دستورات لازم را از بالادست گرفته و می‌داند و آماده است تا جلوی اجلاف بعضی مغازه‌داران را بگیرد.

بازار آکساسوارهای عاشقانه رونقی باورنکردنی دارد و عده‌ای را گمان بر این است که اگر اقدامات به موقع پلیس نباشد همانا ایمان و امان مردم در داغی بازار ولنتاین می‌سوزد و دود می‌شود و به هوا می‌رود.

لذا نه فقط امسال که سال قبل هم پلیس به موقع وارد عمل شد و مقابل این قرتی‌بازی‌ها را گرفت.

بگردید پیرارسال و پس‌پیرارسال و قبل‌ترش هم می‌توانید خبرهایی پیدا کنید که حکایت از اقدام و برخورد نیروی انتظامی می‌کند؛

برخوردهایی که مع‌الاسف، دست بر قضا، نتیجه عکس دادند و منجر به ترویج و تبلیغ ولنتاین شدند.

از قضا سرکنگبین صفرا فزود/ روغن بادام خشکی می‌نمود.

اگر قبلا هزار نفر دنبال شکلات قلبی و پاندای باطری‌دار بودند از صدقه سر همین اقدامات و برخوردها حالا ضربدر هزار شده‌اند و افزایش باورنکردنی یافته‌اند.

اگر می‌شد عدد رقم‌های بیزینس ولنتاین را احصا کرد آن‌وقت بهتر و عینی‌تر و مستدل‌تر خدمت‌تان عرض می‌کردم که از کجا به کجا رسیده‌ایم.

مخ ناظر بی‌طرف سوت می‌کشد وقتی می‌بیند که در عین بحران دلار و بی‌پولی و مشکلات فراگیر معیشتی، چنین مشتاقانه دختر پسرها به خنزر پنزر فروشی‌ها هجوم می‌برند و این سنت جدیدالعهد را گرامی می‌دارند.

فقط دلار پنج هزار تومنی نیست که ملت در خریدنش از هم سبقت می‌گیرند و در پس‌اندازش روی دست هم بلند می‌شوند بلکه برای خریدن شکلات تلخ و عروسک‌های اسمورف و تخم‌مرغ شانسی و فندک و قهوه‌جوش نیز از سر و کول هم بالا می‌روند، بدجور هم بالا می‌روند.

مغازه‌هایی در همین تهران هست که جلوی صندوق‌شان ملت صف بسته‌اند برای پول دادن. باورش برای اینها که در خارج نشسته‌اند و راهی جز اعتماد به ماهواره و اینترنت ندارند سخت است، زیر بار هم نخواهند رفت که تهرانی‌ها، بلکه مشهدی‌ها و شیرازی‌ها و اصفهانی‌ها، حتی نراقی‌ها و فسایی‌ها و قهدریجانی‌ها در سایه تحریم و در بحران رکود و در سیطره بیکاری و در حین ستیز با نظام سلطه، در گرامی‌داشت «ولنتاینز دی» گوی سبقت را از پاریس و لندن ربوده‌اند.

شب کریسمس، در تهران گوزن و پاپانوئل و درختچه‌هایی آکنده از جوراب قرمز چنان فراگیر بود که نظیرش را در مادرید و رم و برلین نمی‌دیدید.

نه اینکه من چشم دیدن اینها را نداشته باشم و بخواهم از این طریق به اماکن راپورت بدهم و اعتراض کنم که چرا نمی‌گیرید و نمی‌بندید و اقدام و برخورد نمی‌کنید. برعکس.

اتفاقا اعتراض من متوجه نیروی انتظامی است که به خاطر همین اقدام و برخورد علیحده، کاری کرده‌ که عوام‌الناس فکر کنند سن‌والنتینو هم رگ و ریشه ایرانی داشته و رفیق اورود اول و بر و بچه‌های نهضت شعوبیه بوده.

شاید که چه عرض کنم، شواهد و قراینی اظهر من‌الشمس پیش چشم‌مان قرار دارد که معلوم می‌کند از مقابله نه چندان ضروری ماموران بچه‌های مردم سر لج افتاده‌اند و ولنتاین را در عداد چهارشنبه‌سوری و شب یلدا نشانده‌اند.

اصلا نیازی به دلیل و اقامه برهان نیست. همین‌که سال‌هاست داریم برخورد و اقدام می‌کنیم، هزینه سنگین می‌پردازیم، بدنامی برای خود می‌خریم، ماجرا درست می‌کنیم، خود و دیگران را به زحمت بسیار می‌اندازیم و دست آخر نتیجه عکس می‌گیریم بهترین حجت موجه است که یک‌جای کار می‌لنگد.

همین کراوات ساده را اول انقلاب مردم خودشان داوطلبانه کنار گذاشتند و طرفش نرفتند. اما همین‌که اماکن به مغازه‌ها گیر داد و اقدام و برخورد قانونی کرد، رونق کراوات هم برگشت و تبدیل به یک نماد سیاسی شد...

بی‌انصافی نباید بکنیم. ما بیش از آنچه به گفت آید ممنون و وامدار نیروی انتظامی هستیم.

شک نیست که در سایه زحمت و تلاش و فداکاری پلیس خدوم و زحمتکش ایران است که شب‌ها سر راحت بر بالین می‌گذاریم. انصاف حکم می‌کند قدر پلیس را بدانیم.

اما از این‌طرف هم برادری حکم می‌کند که انتقاد کنیم و بگوییم که اقدام و برخورد در چنین عرصه‌ای که آمیخته با دلدادگی و تبلیغات و غربزدگی و بامزگی و مهم‌تر از همه اینها بازاری با گردش میلیاردی است، راه به جایی نمی‌برد و یک اقدام مبتذل ساده و دم‌دستی را تا حد یک نماد سیاسی/ اجتماعی ارتقا می‌دهد.

در این میان سود اصلی به جیب سرمایه‌دارانی می‌رسد که برای مصرف زده کردن جوانان این سرزمین از هیچ تلاشی فروگذار نیستند.

اینکه پسری به دختری گیفت بدهد و با یک حرکت جهانی، کارش را پیش ببرد، خوب یا بد، در حکم نوک کوه یخی است که از آب بیرون زده. زیر آب چیزی که عظمتش چشم را گرد می‌کند مصرف‌زدگی روزافزون ماست.

مصرف‌زدگی روزافزونی که بالا تا پایین‌مان را آلوده کرده است... انقلاب به بالا و انقلاب به پایین هم ندارد. بلای مصرف‌زدگی بر سرمان نازل شده و کوچک و بزرگ‌مان را گرفتار کرده. مقابله با این بلا کار اداره اماکن نیست.

لااقل تجربه نشان داده که نه‌تنها توفیقی حاصل نمی‌شود بلکه نتیجه عکس می‌دهد و بلا را بزرگ‌تر و مقاوم‌تر می‌کند.

اتفاقا شاید در چنین مناسبت‌هایی بهتر آن باشد که پلیس یک طرف دیگر را نگاه کند و عجالتا کار به کار بچه‌ها نداشته باشد. لااقل در این روزها گیر ندهد و کار را بر خودش و بقیه سخت نکند. در عوض بزرگ‌ترها را خبر کند که بنشینند و فکری جدی برای جامعه مصرف‌زده‌مان کنند.

 

ولنتاین ولنتاین در ایران کراوات در ایران
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین