کد خبر: 16953 A

سانسور،گلشیفته، نبودن بیضایی، براهنی، رویائی/ با محمد یعقوبی وقتی از مهاجرت راضی ست

سانسور،گلشیفته، نبودن بیضایی، براهنی، رویائی/ با محمد یعقوبی وقتی از مهاجرت راضی ست

کارگردان سرشناس تئاتر معتقد است گلشیفته فراهانی از برکه به اقیانوس پرید و با همین کار قهرمانانه‌اش به شخصیتی جریان‌ساز تبدیل شد.

ایران آرت: محمد یعقوبی، کارگردان تئاتر گفتگویی با دوماه‌نامه‌ مروارید درباره مباحث مختلفی از جمله سانسور، مهاجرت هنرمندان، هنر متعهد و... داشته و درباره کار نکردنش در ایران توضیح داده است که آن را در ادامه خواهید خواند. 

خیلی‌ها معتقدند خود سانسور موجب ایجاد خلاقیت می‌شود و بسیاری از آثار مهم و ماندگار دنیا در دل حکومت‌های مستبد خلق می‌شوند. آیا بالواقع چنین است یا روند سانسور روندی فرسایشی و نومیدکننده برای هنرمند است تا جایی که انزوا را برمی‌گزیند؟

این‌که سانسور خلاقیت می‌آورد از آن جفنگ‌هاست که فقط بقای سانسور را توجیه می‌کند. سانسور اندیشه رفتاری زشت و غیراخلاقی و مانع روشن‌گری و پیش‌رفت فکر است.

کار نکردن هنرمندان بسیاری مانند تقوایی، بیضایی، رؤیایی، براهنی و… تأثیری بر جامعه و جریان هنر و اهالی فرهنگ دارد؟

من خودم را مدیون همه‌ی این نام‌ها می‌دانم و گمان می‌کنم هر ایرانی هنردوست و فرهنگ‌دوستی در این باره با من هم‌صدا باشد. این‌ها هر کدام حضوری یگانه دارند و نبودن‌شان در فضای هنری کنونی ایران خسران بزرگی در روند هنر و ادبیات ایران است و حضور دیگران جای خالی این بزرگان را هرگز پر نخواهد کرد.

این رخوت اجتماعی هنرمندان، حاصل افسردگی و نومیدی است؟ وقتی هنرمند خودش دچار ناامیدی و رخوت است اثرش می‌تواند، امیدی را به مخاطب تزریق کند؟

اگر رخوتی هست راه‌ش نوشتن و کارکردن است. نوشتن رفتاری کنش‌‌گرانه برای تغییر است. هر نوشته‌ی تاثیرگذاری، هر فیلم یا تئاتر تاثیرگذاری اگر دقت کنید خواهید دید که پرسش‌گرانه خواهان دگرگونی است.

خیلی از هنرمندان ایرانی از سر نومیدی و فشار، مهاجرت کرده‌اند. ولی در دنیای امروز، که مهاجرت معنای بریدن از وطن را از دست داده و دوری به شکل سنتی معنا نمی‌شود، باز هم ما تولید عمده‌ای از این هنرمندان نمی‌بینیم. چه اتفاقی برای هنرمند طی روند مهاجرت رخ می‌دهد؟

واضح است اگر وضعیت مطلوب بود خیلی‌ها مهاجرت نمی‌کردند ولی مهاجرت فقط به دلیل ناامیدی یا فشار نیست. مهاجرت برای من تلاشی بود برای تغییر در وضعیت خودم. به این تغییر احساس نیاز می‌کردم. گمان می‌کردم مهاجرت بر جهان‌بینی من تاثیری مثبت خواهد گذاشت و درست فکر می‌کردم. مهاجرت برای من نتیجه‌ای سازنده داشت و دارد. البته کتمان نمی‌کنم اگر وضعیت کشورمان مطلوب بود احساس نیاز به تغییر مرا به مهاجرت وانمی‌داشت. امیر نادری سال‌هاست که کار می‌کند، بهرام بیضایی پرتوان کار می‌کند، سوسن تسلیمی، عباس معروفی، سهیل پارسا، گل‌شیفته فراهانی و… حرف‌های بازی‌گری را می‌خواندم که  ترجیح می‌دهد در کشور خودش شاه‌ماهی در یک رودخانه باشد نه ماهی کوچکی در اقیانوس جهان.  پیداست که به گل‌شیفته فراهانی طعنه زده است. او  چنان گرفتار و برده‌ی شهرت در رودخانه‌اش است که هیچ نمی‌فهمد همین کار گل‌شیفته او را از همه‌ی هم‌گنان‌ش متمایز کرده است.  بیرون زدن از گله فضیلت گل‌شیفته است. گل‌شیفته در اوج شهرت از برکه به اقیانوس پرید. کار هر کس نیست. فرق قهرمان با آدمی معمولی همین است. گل‌شیفته با همین کار قهرمانانه‌اش و دیگر رفتارهای هنجارستیز به شخصیتی جریان‌ساز تبدیل شد. باورم این است که رفتارش شجاعانه و برآیند امیدی کنش‌‌‌گرانه بود.

ننوشتن شما اعتراضی روشن به وضعیت نظارت و ارزشیابی است، اما آیا این کناره‌گیری سودی دارد؟ آیا راه حل و مبارزه برای برطرف کردن این اوضاع نابسامان و نومیدی اجتماعی، دست به قلم نبردن است؟ فکر نمی‌کنید حتی اگر کل تئاتر هم تعطیل شود، برای آنها که چنین اوضاعی را ساخته‌اند، هیچ اهمیتی ندارد؟

چه کسی گفته من از نوشتن دست کشیده‌ام؟ من دو ماه پیش اولین نمایش‌نامه‌ام را به زبان انگلیسی نوشتم. من همیشه در حال نوشتن‌م. ولی تا زمانی که نمایش‌نامه‌های گذشته‌ام که بیش‌ترشان در ایران چاپ و منتشر شده‌اند اجازه‌ی به روی صحنه رفتن نداشته باشند دلیلی نمی‌بینم نمایش‌نامه‌ای جدیدی به شورای سانسور بدهم که درباره‌اش نظر بدهد.

سوای مسأله سانسور که دامن هنر و تئاتر را سالیان سال است که گرفته، وضعیت کنونی تئاتر ایران را چگونه می‌بینید؟ تئاتر این روزها کم‌مخاطب نیست و قشر جدیدی به تماشاگران تئاتر اضافه شده است، اما آیا این نشانه مثبتی است یا اینکه تئاتر دارد تحت سلطه سرمایه‌داری، صنعت و بازار قرار می‌گیرد؟ مثل تالار وحدت که کارکرد خود را از دست داده و بیشتر دکانی شده برای خودنمایی هنرمندنماها.

تئاتر مانند سینما هنری چندان پول‌ساز نیست به همین دلیل باب دندان سرمایه‌داری نیست. ولی تهران گنج تماشاگر است و خرده‌سرمایه‌داران را به خود علاقه‌مند کرده است. غرولند و جنگیدن با این روند بازاری شدن تئاترها کاری بی‌نتیجه است. تئاتر بازاری تا زمانی که تماشاگر داشته باشد وجود خواهد داشت چون عده‌ای برای جذب آن تماشاگران سرمایه‌گذاری و تبلیغات خواهند کرد. تئاترِ هنری باید از چشم و هم‌چشمی با تئاتر بازاری دست بکشد، وارد بازی رقابت با تئاتر بازاری نشود، به تعداد تماشاگران خود قانع باشد و فقط به کیفیت هنری فکر کند. و البته در هر جای دنیا تئاترِ هنری نیازمند حمایت دولت است.

هنر متعهد چیست؟ چه میزان هنر این روزها «منفعل مروج انفعال» است؟

کیفیت‌گرایی، پرسش‌گری و روشن‌گری مهم‌ترین ویژه‌گی‌های هنر متعهد است. تئاتر نامتعهد و منفعل تئاتری است که از روشن‌گری می‌پرهیزد، وضعیت موجود را تایید و پرسش‌گری را تقبیح می‌کند و تنها وظیفه‌ی تئاتر را سرگرمی می‌داند.

بهرام بیضایی ناصر تقوایی محمد یعقوبی آیدا کیخایی گلشیفته فراهانی سوسن تسلیمی گلشیفته
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین