کد خبر: 18811 A

بازگشت شجریان به تلویزیون/ اول ابی ترک ها بعد ابی ایرانی ها!

بازگشت شجریان به تلویزیون/ اول ابی ترک ها بعد ابی ایرانی ها!

صدای پای اصلاحات در تلویزیون، هر چند لاک پشتی، لرزان و کم طنین اما واقعیت اینست که به گوش می رسد.

ایران آرت : حسین هاشم پور :

وقتی قرعه کشی جام جهانی فوتبال با پخش تصاویر خانم روس روی آنتن رفت دهان خیلی ها از حیرت باز ماند. 

همزمان "لوئیز فیگو" در استادیوی شبکه سه نشست تا نشانه احترام گم گشته به مخاطب ایرانی باشد، احترامی که سالیان درازی ست بسیاری از نهادها از جمله تلویزیون آن را فراموش کرده اند؛

حق با شماست: به گوش تلویزیون رسیده جمع آوری دیش ها روی پشت بام ها سرانجامی نداشته و آنها اگر خواهان لقب رسانه" ملی" اند باید یک وقت هایی  از" میلی" کارها فاصله بگیرند و ورزش همیشه کم ریسک ترین عرصه برای چنین تظاهرهایی ست اما واقعیت اینست که اصلاحات هر چند اولیه، با ریتمی لاک پشتی و آهسته آهسته به تلویزیون آمده است: یکی از نشانه هایش بازگشت مجریان ممنوع التصویر است؛ یا برنامه خندوانه که بعد چند دهه گریه محوری، از اصالت خنده و شاد زیستن می گوید شاید که در حد یک ساعت جامعه افسرده، خسته و عصبانی ایران اندکی بهبود یابد؛ و به حتم همین سری پنجم پایتخت که مرزهایی تازه در سریال سازی ایرانی را رقم زده است. 

-نیاز به فراتر از اصلاحات اما یک نکته

من در دهها و دهها یادداشت منتقد همیشگی تلویزیون بوده و هستم که یافتن آنها به یک جستجوی ساده نیاز است؛ 

روشن است که تلویزیون ما حالا حالاها باید بدود و خود را فراتر از اصلاحات، زیر و رو کند تا اعتماد جامعه ایرانی را به دست آورد؛ چه بسا باید بابت ممنوعیت های کاری و تصویری که پدید آورده، حتی دلهایی که شکسته عذرخواهی کند؛ 

اما در عین حال تا آن روز موعود که معلوم هم نیست به عمر ما قد بدهد، راه این نیست که تلاش های مثبت و اتفاقات خوبی که در این دستگاه عریض و طویل رخ می دهد را نبینیم.

یادمان نرود بسیاری از برنامه سازان و تهیه کنندگان تلویزیون را می شناسیم و از جهان بینی آنها باخبریم، و می دانیم در فضای تنگ نظرانه سیاسی تلویزیون با چه مشقتی کار می کنند، به حتم اگر خواهان پیشرفت این رسانه هستیم که پولش از جیب من و شما تامین می شود فقط غر زدن و بی اعتنایی کارساز نیست. 

به قول دیالوگ معروف پرویز پرستویی در فیلم آدم برفی جناب داود میرباقری " وقتی اون چراغ داد تو برف پاکن بزن" ( امیدوارم اشتباه ننوشته باشم)

 اگر تلویزیون در حد بضاعت فعلی اش، کار خوب و قابل اعتنایی کرد تشویق هم ببیند تا با پشتیبانی بزرگ تری تنگ نظران را عقب تر براند... همان فشار از پایین و چانه زنی در بالا که در جامعه شناسی برای خود معجزاتی می کند. 

- شجریان و تاتلیس

با شنیدن صدای ابراهیم تاتلیس از پایتخت پنجم، موجی فزاینده و به حق از اعتراضات در رسانه های مجازی پیچید" تلویزیون که ربنا و دعای تحویل سال استاد محمد رضا شجریان را پخش نمی کند چرا صدای تاتلیس را پخش می کند!" 

مبنای اعتراض ها و دلخوری ها کاملا به حق و به جاست اما کیست که نداند، تصمیم درباره پخش صدای آقای شجریان در توان صدا و سیما نیست، البته که باید این مطالبه عمومی همچنان پرطنین بماند اما کامنت هایی در ستایش پخش ابراهیم تاتلیس هم نباید فراموش شود. خدا را چه دیدی شاید باعث شد بعدتر صدای باب دیلن، پاوروتی، بوچلی، پل مک کارتنی حتی مایکل جکسون و... هم از تلویزیون ما پخش شود و اطلاق جعبه جادویی به این رسانه ای که دیگر قالب و بدنه اش جعبه نیست و هر روز مسطح تر می شود در ذهن ها بازسازی شود.هر روزی نشود چنین گزاره های دور از ذهنی را طرح کرد حتما سیزده بدر می شود. 

- پایتخت اسپانسر ترک دارد؟ 

طیف گسترده ای هم از جولان زیبایی های شهر ساحلی در سریال پایتخت پنجم گلایه ها داشتند؛ برخی هم می گفتند آن قدری که این شهر تصویر شده، شهر شیرگاه شهرستان قائم شهر استان مازنداران که خاستگاه اصلی این سریال است تصویر نشده است. 

من در مقام تایید یا رد این نظرات نیستم و حتی طرح شان را در فضای مجازی و رسانه ای به نفع جامعه فرهنگ و هنر می دانم، راستش برای من بیننده تماشای یک سریال حرفه ای اصالت دارد؛ وقتی نود و چند درصد سریال ها و حتی فیلم های سینمایی ایران به مبل و صندلی آپارتمان چسبیده اند، جاده ای بودن پایتخت و در سری پنج آسمانی شدن آن (چه پرواز اتومبیل و چه بالن)  و غافلگیری مخاطب در برابر اتفاقات داستان مهم و حیاتی ست؛ 

اگر پایتختی ها توانسته اند از شهرداری فلان شهر ترکیه اسپانسر بگیرند تا بتوانند این پروژه را به انجام رسانند چه خوب، در اوضاع اسف بار مالی صدا و سیما دست شان هم درست؛ هر گروه هنری دیگری هم بتواند از فلورانس و ونیز و پاریس هم اسپانسر بگیرد و کار هنری در خور توجه ارائه کند دستمریزاد دارد.

- آرزوهای تحویل سال در دروغ های سیزده! 

اینکه مردم دعاها و آرزوهایی که باید هنگام تحویل سال و حول حالنا به زبان رانند را می آورند در سیزده به در به عنوان دروغ سیزده مطرح می کنند هم جای یک تحلیل جامعه شناختی دارد؛ از عصر دیروز فضای مجازی پر شده از خبرهایی مانند:"بازگشت شجریان به تلویزیون و یا بعد از ابی ترک ها پای ابی ایرانی ها هم به تلویزیون باز می شود... هر چند که رد ابراهیم حامدی معروف به ابی این آخری ها حسابی در رسانه های داخلی گرم بوده، از خواندن ترانه معروف" از دست من میری... " او توسط رحمان رحیم تا نقش آفرینی محسن تنابنده در نقش خود ابی در سریال شاهگوش و... 

ببخشید بابت این پراکنده گویی ها...

امیدوارم سال 1397 سالی باشد که همه دست هم را بگیریم و در این وانفسای روزگار،  دستکم خودمان به داد خودمان برسیم؛ هیچ اجتماعی با تنگ نظری به جایی نرسیده است. 

 

حسین هاشم پور حسین عبدالهاشم پور
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین