کد خبر: 10121 A

پرواز همای در اپرای " عشق و عقل و آدمی" هم خواننده هم بازیگر هم شاعر/ موسیقی نمایشی دیگر روی صحنه

پرواز همای در اپرای " عشق و عقل و آدمی" هم خواننده هم بازیگر هم شاعر/ موسیقی نمایشی دیگر روی صحنه

جو موسیقی-نمایش بد جوری همه را گرفته، راستش بد هم نیست، اگر مردم این تلفیق را دوست دارند و برایش صف می کشند، خیلی هم عالی; در اثر تازه پرواز همای با انواع نقش ها به همراه امیر دژاکام روی صحنه آمده است.

ایران آرت : پرای «عشق و عقل و آدمی» به آهنگسازی و خوانندگی پرواز همای و کارگردانی امیر دژاکام در کاخ نیاوران تهران میزبان علاقه مندان موسیقی و تئاتر بود.

مجموعه کاخ نیاوران پنجشنبه شب شانزدهم شهریور ماه در فضای باز خود پذیرای اپرای ایرانی «عشق و عقل و آدمی» بود. این اپرا به آهنگسازی پرواز همای و کارگردانی امیردژاکام با تئاتر و ترکیبی از حرکت و فرم های هنری روی صحنه زنده اجرا می شود.

این اپرای ایرانی که روزهای ۱۸ و ۲۰ شهریورماه نیز اجرا می شود در دوازده بخش متصل به هم و بدون تنفس به صحنه می رود که ترکیب فرم های کلاسیک و مدرن تئاتری از اپرا گرفته تا تعزیه و سبک برشت در آن استفاده شده تا درون ساختار کلاسیک اثر به ویژه در پایان بندی اپرا با ساختاری مواجه شویم که پیش از همه اصالت را به جانب مخاطب می چرخاند و او را با عبور از دیوار چهارم وارد نمایش و اپرا می کند.

به نوشته خبرآنلاین، از فرم های مدرن این تلفیق می توان به حضور خواننده نقش اصلی یعنی «آدمی» در میان مردم و همراهی تماشاگران در خوانش بخشی از تصنیف نام برد. این در حالی است که استفاده از فرم های نو و بدیع نورپردازی با نور دستی توسط بازیگران فرم روی صحنه با هدف شکستن فاصله میان مردم و بازیگران از طریق نور تلفن همراه دیگر ویژگی بود که در این اپرا می توان از آن یاد کرد.

این اپرا که غالب اشعار و تصانیف آن را نیز پرواز همای سروده است ترکیبی از چیستی ها و دغدغه و آمال بشر است که از دیر باز در فرم های هنری مختلف مانند اپرا، موسیقی، تئاتر، سینما. شعر و نقاشی، سروده، دیده و اجرا شده است.

داستان این اپرا روایتی کلاسیک از شخصیتی به نام آدمی به عنوان نمادی از آدم ابوالبشر است که همواره با کشش های عشق و عقل در کشمکش و پیچ و تاب بوده و تمامی زندگی اش در نسل های مختلف را حاصل این جذب و کشش میان عقل و عشق گذرانده است. اشعار و داستان با نقبی به هبوط آدم روی زمین آغاز می شود و اصالتی از عشق که آدمی اول بار از دامان مادر به عاریت می برد و همانجا عشق را در ناب ترین حالت خود تجربه می کند، به تصویر می کشد.

مادر در نمادی اسطوره ای از وجودی لایتناهی، نامیرا و زاینده که عاشق فرزند و مخلوق خود است و او را از دل و روح خود متولد می سازد، شمایلی اساطیری از خداوند است. از همین روی عشق به مادر عشقی اساطیری و ناب و با اصالت است که در همه جای دنیا و در ادوار مختلف تاریخ از آن یاد شده است. این بخش تحت عنوان «لالایی، عشق مادر» به تولد آدمی می پردازد که بیشتر با تکیه بر فرم های نمایشی روایت می شود و موسیقی نیز در خدمت این روایت تصویری و فرمالیستی از تعبیر خدا گونه عشق مادری شکل می گیرد.

بخش های بعدی همچون «کودکی، آدمی و عشق کودکان» و نیز «مادربزرگ و نوجوانی» همچنان شکلی روایت گونه دارند و از تجربه زندگی و تجربه اشکال عاشقانه مختلف سخن می گویند. در بخش پنجم که «ورود عقل» نام دارد، موسیقی به جهت حضور خواننده ای دیگر و ترکیب الحان با یکدیگر که تنوع صدایی را گسترده تر می کند به نوعی نقطه عطفی را در داستان شکل می دهد که در آن راوی اصلی آدمی است و مخاطب حاصل تجربه و مقابله احساسات و عواطف گوناگون درونی او را شاهد است.

در بخش ششم به نام «جوانی» و بخش هفتم با عنوان «راوی، عقل پدر» ترکیب فرم های هنری نمایش با موسیقی به اوج خود می رسد تا در بخش بعدی که «موسیقی گیلان» نام دارد از ظرفیت نمایشی بازیگران، بازیگران فرم، صحنه و موسیقی در راستای همان روایت استفاده شود. عمق و عرض صحنه با حضور بازیگران فرم تماما درگیر می شود و موسیقی و خوانندگی گیلانی همای و بازیگر مقابلش که با صدای سوپرانو به حالت اپرایی می خواند بیننده و مخاطب را درگیر می کند و روایت را به جهت نمودهای عینی که در جهان هستی مخاطب برایش آشنا است ملموس تر می سازد.

در ادامه، مخاطبان شاهد روایت بخش های دیگری همچون «جدال، عشق آسمانی» که ترکیبی از عاشقانه و عارفانه های کهن ایرانی است، هستند که نگاه همای به عارفانه های کلاسیک ایرانی از جمله پیر چنگی، شیخ صنعان، عشق شمس و مولانا ، شوریدگی و ایمان مولانا به شمس و همچنین داستان عارفانه حلاج را نشان می دهد.

در پایان بندی اثر، با اجرای تصنیف «در ستایش عشق» با بهره گیری از فرم، اجزای صحنه دست در دست هم می دهند تا روایتی را که اپرا از معنای عشق پیش برده، تکمیل کنند.

تصنیف پایانی با مطلع «من پیام آورده ام مردم، ای مردمان عاشق شوید! » نیز بیانه ای است که در آن آدمی، مخاطب و بیننده اثر را مخاطب خود می سازد و آنچه در زندگی بدان دست یافته را همچون تحفه ای ناب در کف مخاطب قرار می دهد. مخاطب خود را آدمی داستان دانسته و در جدال عشق و عقل در صحنه شهادت آدمی در راه وصال یار و رسیدن به عشق، گویی روح نامیرای آدمی است و عشق را پیروز ابدی و ازلی گذر تاریخ بشر می داند.

اپرای «عشق و عقل و آدمی» روزهای شنبه ۱۸ و دوشنبه ۲۰ شهریور ماه نیز در فضای باز کاخ نیاوران تهران اجرا می شود.

 

پرواز همای امیر دژاکام
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین