کد خبر: 8644 A

عبدالله کوثری، علی‌اصغر حداد و کاوه میرعباسی از مرگ مدیا کاشیگر می‌گویند

عبدالله کوثری، علی‌اصغر حداد و کاوه میرعباسی از مرگ مدیا کاشیگر می‌گویند

آخرین باری که او را دیدم جمله بسیار تلخی را به من گفت؛ با لحن خاصی گفت: «هنوز زنده‌ام.»

ایران‌آرت: مدیا کاشیگر، شاعر، نویسنده و مترجم، ظهر دیروز ٧ مرداد ‌ماه درگذشت تا جامعه ادبی بعد از چهلمین روز درگذشت کورش اسدی، سوگوار چهر‌ه‌ای دیگر شود. دوستان و همکاران او در گفت‌وگو با روزنامه اعتماد درباره او و فقدانش صحبت کردند که در ادامه می‌خوانید؛

تصور نمی‌کردم به این زودی برود

عبدالله کوثری

مترجم

جز تاسف چه می‌توانم بگویم. متاسفانه در این مجال نمی‌توانم درباره ویژگی‌ ترجمه‌های ایشان و حضورشان در حوزه ترجمه سخنی بگویم. اما آنچه از ایشان دیدم، تسلط‌شان به زبان فرانسه بود که هم ادبیات فرانسه را خوب می‌شناختند و هم در حوزه نظریات ادبی بسیار مسلط بودند و این را حتی در گفت‌وگوهای شفاهی که گاه با یکدیگر داشتیم، هم می‌شد به خوبی درک کرد. ایشان شخص بسیار باسوادی بودند. از درگذشت ایشان بسیار متاسفم البته می‌دانستم دچار مشکلات جسمانی هستند اما هرگز تصور نمی‌کردم اینقدر زود و این گونه از میان ما بروند.

 

برای مرگ سن و سالی نداشت

علی‌اصغر حداد

مترجم

مدیا کاشیگر از جوان‌های خوب بعد از انقلاب بود. پر شور و شر و اهل کار بود. فرانسه را خیلی خوب می‌دانست. یکی از دوستان نزدیکم بود که روزهای خوشی را با یکدیگر گذراندیم. البته روزهای بدی هم داشتیم. برای مرگ سن‌ و سالی نداشت البته بیمار بود و این بیماری او را از پای درآورده بود. آخرین باری که او را دیدم حدود دو سال پیش بود که جمله بسیار تلخی را به من گفت؛ با لحن خاصی گفت: «هنوز زنده‌ام.» هنوز زنده‌ام را همه ما می‌گوییم اما لحنی که او گفت، خیلی تلخ بود، خیلی. جسمش فرسوده شده بود و به سختی راه می‌رفت و شاید نباید این حرف را زد اما راحت شد. چون در این اواخر حالش چندان خوش نبود.

 
تصاویری که از او در ذهنم دارم، بسیار زیباست

کاوه میرعباسی

مترجم

من و مدیا از بچگی با هم دوست بودیم، یعنی از حدود 50 سال پیش. در مدرسه با هم هم‌شاگردی بودیم و در دوره‌های گوناگون تجربیات متعددی را با هم پشت سر گذاشتیم. از کلاس هفتم با هم بودیم. مدیا دوره دبستان را در فرانسه گذرانده بود و به همین دلیل اوایل که به ایران بازگشته بود، به سختی فارسی را صحبت می‌کرد اما خیلی زود به زبان مادری خود نیز مسلط شد و با ذهن ریاضی که داشت، در مقولات نظری و ادبی بدایع بسیار داشت. وقتی 17 ساله بودیم، هر دو به سینما علاقه‌مند شدیم و همین موضوع سبب صمیمیت هرچه بیشتر ما شد. ما با هم سینما را کشف کردیم. عضو انجمن فرهنگی فرانسه بودیم و با خواندن تمام شماره‌های قدیمی مجله سینمایی مشهور کایه دو سینما، بسیاری از فیلمسازان را با هم شناختیم. همان زمان‌ها با یکدیگر فیلم کوتاهی ساختیم و کتابی برای نوجوانان ترجمه کردیم و یک سال و نیم بعد کتاب را به یکی از ناشران خیابان ناصرخسرو دادیم. هرچند هرگز از سرنوشت چاپ آن کتاب خبری به ما نرسید. بعدتر من به فرانسه رفتم و او در ایران ماند و در این سال‌ها تابستان‌ها که به ایران می‌آمدم، یکدیگر را می‌دیدیم. تا سال 71 که دوباره یکدیگر را یافتیم و صمیمیت‌مان همچنان ادامه داشت چراکه هر دو در حوزه ادبیات کار می‌کردیم و در بسیاری از موارد در میزگردهای گوناگون با یکدیگر حضور می‌داشتیم. آخرین میزگردی که با یکدیگر در آن شرکت داشتیم، در مجله سینما و ادبیات بود که دوست دیگرمان مهدی غبرایی هم در آن حضور داشت. قطعا مدیا برای من هم به عنوان دوست و هم به عنوان شخصیتی فرهنگی اعتبار خود را دارد و هم برای کارها و ترجمه‌هایش احترام زیادی قایلم و هم به عنوان یک چهره فعال فرهنگی که جایزه‌ای مانند جایزه «روزی روزگاری» را راه‌اندازی کرد و تقریبا همیشه جزو داوران جایزه‌هایی بودم که او برگزار می‌کرد. آخرین باری که او را دیدم، تابستان سال گذشته بود. بعد از عمل جراحی کمرش که بسیار متاسف شدم وقتی دیدم چگونه به سختی راه می‌رود. از دو هفته پیش هم که در بیمارستان بستری شد، مدام پیگیر حالش بودم. او آثار ماندگار و ارزنده‌ای از خود به جای گذاشت. ازآنجا که در سفارت فرانسه کار می‌کرد، هر کاری که در زمینه ادبیات انجام می‌داد، بدون چشمداشت مالی بود و فقط به خاطر دل خودش بود که هر کاری را که دوست می‌داشت، ترجمه می‌کرد. حال که به گذشته می‌نگرم به یاد می‌آورم که ما خیلی چیزها را در سنین مختلف با هم تجربه کردیم. در دوره‌ای او به شعر علاقه‌مند شد. و بعدها هم که هر دو به ترجمه روی آوردیم، برای یکدیگر ترجمه‌های‌مان را می‌خواندیم. وقتی به تمام این سال‌ها فکر می‌کنم، می‌بینم که پر از خاطره است. متاسفم و هرگز تصور نمی‌کردم این اتفاق تلخ به این زودی رخ دهد. ما تا پایان با هم صمیمی ماندیم و نکته جالبی که درباره مدیا وجود داشت، روحیه خوب او بود که همیشه شاد بود و هرگز بذله‌گویی‌اش را از دست نمی‌داد. حتی آخرین باری که یکدیگر را دیدیم، بسیار سرزنده و سرحال بود. آخرین تصاویری که از او در ذهنم دارم، بسیار زیباست چراکه تابستان گذشته در کنار یکی دیگر از دوستان قدیمی دوره مدرسه‌مان یکدیگر را دیدیم. طبیعتا فقدان او که شخصیتی بسیار فرهیخته بود با دانشی گسترده و معلومات بسیار، ضایعه‌ای بزرگ برای فرهنگ ما است. 

 

مدیا کاشیگر مدیا کاشیگر درگذشت عبدالله کوثری علی اصغر حداد
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین