کد خبر: 5559 A

پشت پرده حضور حجت‌الاسلام زم در انتخابات شورای شهر / 10 سال کارگاه فیلمنامه‌نویسی زم، میرباقری، جوزانی و افخمی

پشت پرده حضور حجت‌الاسلام زم در انتخابات شورای شهر / 10 سال کارگاه فیلمنامه‌نویسی زم، میرباقری، جوزانی و افخمی

حجت‌الاسلام محمدعلی زم، پشتوانه مدیریتی خود در عرصه فرهنگ و هنر را این روزها برای فرهنگ‌سازی در شهر نیاز می‌داند.

ایران آرت: حجت‌الاسلام محمدعلی زم ید طولایی در عرصه مدیریت حوزه فرهنگ و هنر دارد، او که در پیش از انقلاب اسلامی با جمع کردن بچه‌های مساجد مختلف، فعالیت فرهنگی و هنری خود را آغاز کرد، پس از پیروزی انقلاب با تاسیس حوزه هنری با همان جوانان هنرمند، توانست پر قدرت‌ترین کانون فرهنگی و هنری کشور را پایه‌ریزی کند. حوزه هنری در مدیریت 22 ساله زم یکی از پایگاه‌های اساسی فرهنگ و هنر شد و رویکردی پیشرو در عرصه هنر داشت، نسل جدید سینماگران بعد از انقلاب، نسل جدید هنرمندان تئاتر، موسیقی و تجسمی و نسل نویسندگان، دهه 60 در حوزه هنری تحت مسئولیت زم به نقش‌آفرینی در عرصه فرهنگی و هنری پرداختند و توانستند جایگاه‌های مناسبی برای فرهنگ و هنر ایران در سطح داخلی و خارجی مهیا کنند.

کارنامه فرهنگی و هنری زم باعث شده تا او این روزها در کارزار انتخاباتی پنجمین دوره شورای اسلامی شهر تهران ورود کند و امیدوار است که در این دوره نمایندگانی با کارنامه درخشان در زمینه فنی و عمرانی نیز با او وارد شورای شهر شوند تا مردم تهران طعم شیرین داشتن یک پارلمان شهری پرقدرت را بچشند. به همین بهانه با او به گفت و گو نشستیم تا دیدگاهش در مورد فعالیت‌های فرهنگی و هنری در عرصه شهری را جویا شویم:

 

جناب حجت‌الاسلام زم چه شد که ضرورت حضور در عرصه انتخابات پنجمین دوره شورای شهر تهران را احساس کردید؟

واقعیت آن است که من در طول فعالیت چند ساله خودم، کارهایی انجام داده‌ام که آثارش را سنجیده‌ام و تأثیراتش برایم ملموس بوده است. من یک روز آدم‌های ناشناسی که آهنگر، شاگرد چای‌خانه، شاگرد بقالی و... بودند را از کانون پرورش فکری و مساجد مختلف شهر تهران گردهم آوردم و با فعالیت‌هایی که با این افراد انجام دادم، بعد از مدتی هر کدام در حوزه‌های مختلف شعر، قصه، گرافیک، مجسمه، فیلمنامه، نمایشنامه‌، کارگردانی و بازیگری به آدم‌های مشهوری بدل شدند. تمام سعی من آن بود که بگویم از هر قشر جامعه هم می‌شود آدم‌های نامدار ساخت. من با دست خالی، یک دانشگاه‌ راه‌اندازی کردم که در آن 12 هزار دانشجو مشغول تحصیل شدند. این دانشگاه در 15، 16 استان نمایندگی پیدا کرد. سپس 20 هنرستان راه‌اندازی کردم. 22 سال در حوزه هنری تبلیغات اسلامی فعالیت کردم و 3 سال هم در معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران.

بعد از آن به مدت 12 سال از عرصه مدیریت جا ماندم که در آن 12 سال شرایط را رصد می‌کردم. آدم وقتی در طبقه همکف حضور دارد، فقط یک محدوده‌ خاصی را می‌بیند اما من رفتم و روی پشت بام فرهنگ و هنر نشستم و فرهنگ و هنر شهر را با دید وسیعی رصد کردم و دیدم که چه اتفاقات عجیبی دارد در شهر می‌افتد. رک بگویم که در این 12 سال خیلی بی‌کفایتی دیدم. تعداد کل کودکان خیابانی در سال‌های 79-80 زیر 40 هزار نفر بود اما الان بر سر هر چهار‌راهی چند کودک خیابانی دیده می‌شود. ارقامی هم از شهرداری به دستم رسید که متعجبم کرد. مثلاً آن‌که تعداد مکان‌ها و مراکز فرهنگی شهرداری تهران به 4 هزار مکان رسیده اما بهره‌برداری از این مکان‌ها مناسب نیست. یا آن‌که، در حال حاضر بودجه بخش فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران 2500 میلیارد تومان است، در حالی‌که در دوره فعالیت‌ من، بودجه کل دو نهاد درون شهرداری (سازمان فرهنگی و هنری و معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری) روی هم رفته 11 میلیارد تومان در سال بود. خوشبختانه این بودجه چند برابر شده اما استفاده مناسب و کافی از آن نشده است.

من در این سال‌ها شاهد و ناظر همه این اتفاقات بودم و امسال بدون آن‌که با کسی مشورت کنم و بدانم که عاقبت کارم چیست و به چه کسی باید وابسته شوم، تصمیم گرفتم که بروم و برای انتخابات شورای شهر تهران ثبت نام کنم و محکم هم روی تصمیمی که گرفته‌ام، ایستاده‌ام. من بر اساس شناخت و غیرت خودم به میدان آمده‌ام، پس باید بمانم. با این وجود، حتی اگر رأی هم نیاورم، حداقلش این است که خودم را راحت کرده‌ام ولی اگر الان کنار بکشم، ممکن است که بعدها گرفتار این شماتت شوم که خداوند یک فرصتی به تو داد اما تو از آن استفاده نکردی. آن زمان دیگر فقط باید جواب این شماتت را بدهم که چرا از نامزدی انتخابات شورای شهری کنار کشیدی؟

محمدعلی زم

در صحبت‌های‌تان اشاره کردید که الان مکان‌ها و مراکز فرهنگی شهرداری تهران به شدت افزایش پیدا کرده و به مرز 4 هزار مرکز فرهنگی رسیده است. برنامه شما برای استفاده بهینه و موثر فرهنگی و هنری از این مراکز چیست و برای آن‌که این مراکز خالی از حضور هنرمندان و مردم نباشد چکار خواهید کرد؟

من از این بابت خوشحالم که شهرداری تهران در تبلیغات بر روی بیلبوردهای شهری می‌گوید 4 هزار مکان فرهنگی دارد اما نگران این هستم که این 4 هزار مکان فرهنگی در این سال‌ها هیچ بازتابی نداشته‌اند. الان در حوزه نرم‌افزار فرهنگی در بدنه فرهنگ دانشجویی و دانشگاهی، امکانات عظیمی برای بهره‌برداری وجود دارد اما این‌ها مشکل سخت‌افزاری دارند. من به این مراکز فکر کرده‌ام و به نظرم آمده که باید به تمام پارک‌ها هم موقعیت فرهنگی و اجتماعی داد. بنابراین بر اساس کارنامه‌ای که در زمینه فرهنگ و هنر داشته‌ام، یک برنامه وسیع و گسترده برای این مراکز دارم که البته فکر نکنم کسی دیگر از من جزئیات برنامه را بخواهد چون عزیزان‌مان می‌دانند که من چه کارهایی در حوزه فرهنگ و هنر انجام داده‌ام.

من در بین سال‌های 70 تا 80 فعالیت سینمایی انجام دادم و در این مدت تشخیص دادم که تمام کارهایی که دولت در آن سال‌ها در زمینه سینما انجام داده، غلط بوده است. در آن دوره سازمان‌های سینمایی و هنرمندان مدام می‌خواستند از دولت پول بگیرند تا کار کنند اما من دیدم این روش ناکارآمد است. مصداق حرفم در سینمای امروز هم آقای اصغر فرهادی است که یک ریال هم از ساختار دولتی پول نگرفت، اما ظرف مدت کوتاهی 2 جایزه اسکار گرفت. نظام اقتصاد دولتی فشارآور و امتیازطلبانه‌ است و در آن غیبت، تهمت، ناجوانمردی، حق‌کشی و بی‌عدالتی وجود دارد و محاسبه و نظارتی هم بر روی آن نیست.

در آن سال‌ها من برای حل بخشی از مشکلات سینمای کشور، یک مدرسه کارگاهی فیلمنامه احداث کردم. در عرض یک هفته آقایان جعفری جوزانی، بهروز افخمی و داوود میرباقری را به صورت جداگانه و تک نفره به آن مدرسه دعوت کردم و گفتم که باید به کمک همدیگر یک کار مفید در عرصه فیلمنامه انجام دهیم که منجر به تولید فیلم‌های خوب هم خواهد شد. هر کدام از این هنرمندان در جلسات تک نفره‌ای که با من داشتند، می‌گفتند که به صورت تک نفره که نمی‌شود یک مدرسه کارگاهی فیلمنامه را اداره کرد و انتظار داشت که موفق باشد. من قصد دیگری از دعوت تک تک آن اساتید داشتم و می‌خواستم که نظر هر کدام را جداگانه بدانم. به همین خاطر در هفته دوم هر سه هنرمند را با یکدیگر به مدرسه دعوت کردم و یک جلسه 4 نفره در حضور همدیگر تشکیل دادیم و از آن‌جا هسته اصلی مدرسه کارگاهی فیلمنامه شکل گرفت.

در مدرسه کارگاهی فیلمنامه، هر شنبه از ساعت 8 صبح تا 8 شب، 500 نفر از سینماگران حرفه‌ای چه حزب‌اللهی و چه غیر حزب‌اللهی گردهم می‌آمدند و در میزگرد تخصصی حوزه شرکت می‌کردند. طی آن‌ سال‌ها من حتی یک بار هم نشد که در آن جلسه غایب باشم و هر طوری که بود، سفرها و برنامه‌هایم را طوری تنظیم می‌کردم که مشکلی برای حضورم در جلسه ایجاد نشود. یکی از رویکردهای ما در آن جلسات هم فیلمنامه‌های مشارکتی دو یا چند نفره بود که در این شکل فیلمنامه هر کسی یک کاری را انجام می‌داد تا عیب و ایرادهای فیلمنامه کمتر شود. در نهایت با فقط 100 میلیون تومان بودجه در 10 سال، حدوداً 10 فیلمنامه بسیار خوب از جمله "آدم برفی"، "دیدار"، "خواهران غریب"، "خاکستر سبز"، "آب و آتش" و "شوکران" تولید شد که آن‌ها را خود حوزه هنری تهیه کرد.

سوای آن‌چه که عرض شد، کلاس‌های کارگاهی و شب‌های فیلمنامه نیز در مدرسه کارگاهی فیلمنامه برگزار کردیم. شب‌های فیلمنامه به صورت ماهانه برگزار می‌شد که در آخر آنقدر جمعیت علاقه‌مند به دیدن این برنامه می‌آمد که قصد داشتیم ورود علاقه‌مندان را از طریق کارت عضویت انجام دهیم. در کنار آن، سینما کوچک ساختیم که در آن فیلم‌های برجسته سینمای دنیا را بدون سانسور به روی پرده بردیم. از آن فعالیت‌ها افرادی چون فرهاد توحیدی، بهروز افخمی و داوود میرباقری به سینمای کشور معرفی شدند و هر کدام به جایی رسیدند اما الان هر چه به 12، 13 سال اخیر نگاه می‌کنم، می‌بینم که دیگر خبری از نسل جدید پرورش یافته‌ سینمایی نیست.

علت آن‌که 12، 13 سال از پست‌های فرهنگی در کشور به دور بودید و از فعالیت‌های فرهنگی‌تان کاسته شد چه بود؟

علتش این بود که در این سال‌ها به من فرصت حضور ندادند. من سال 80 از حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی رفتم و در سال 82 هم شهرداری را ترک کردم. از سال 82 تا 92 جایی برای فعالیت به من نداند. در این سال‌ها آتشم زدند و همه چیزم تار و مار شد. یک مدت فیلم‌سازی کردم و قبل از آن به دنبال راه‌اندازی یک نشریه و یک سالن تئاتر هم رفتم اما مجوز این کار را به من ندادند. بعد از آن یک مدت در شبکه نمایش خانگی کار کردم؛ محلی که تولدش هم با خود من بود. من شبکه نمایش خانگی را با پیک ویژه آغاز کرد بودم. در سال 83 هزار نفر از مسئولان کشور را شناسایی کردم و گفتم که باید برای فرهنگی کردن جامعه، باید به خانواده‌ها نفوذ کرد و بسته‌های فرهنگی را به خانواده‌ها ارائه داد. یک پیک ویدئو درست کردیم و فیلم‌های سینمایی را به صورت رایگان بردیم درب منازل مردم. بعد از مدتی هم فیلم‌ها را از آن آدم‌ها می‌گرفتیم و می‌دادیم به یک نفر دیگر. این اتفاق شد پایه شبکه نمایش خانگی. بعد از آن یک انجمن راه انداختم و خودم 7، 8 سال رئیس آن انجمن شدم. سپس از دل همان انجمن یک اتحادیه درآوردم و وصلش کردم به اتاق بازرگانی. اما به هر حال می‌دانید که در کشور ما همه چیز در اختیار دو عنصر است؛ سیاست و دولت. شما اگر در سیاست و دولت حضور نداشته باشد، نمی‌توانید کاری انجام دهید.

من در دوران خدمتم در شهرداری قصد کردم که 100 موزه خصوصی در تهران راه‌اندازی کنم که 10 تای از آن‌ها را افتاد. شهرداری یک مکانی داشت که من آن جا را برای این کار استفاده کردم و 7، 8 واحد احداث کردم که فقط در آن کار هنری انجام می‌شد. درب آن مکان روزانه 12 ساعت برای ورود عموم مردم باز بود. من به واسطه همان موزه آقای تناولی را خریدم و یا موزه امام علی (ع) را وسعت دادم. 100 موزه خصوصی در برنامه‌ام بود که حتی اسم هنرمندان را هم درآورده بودم اما متأسفانه این اتفاق نیفتاد. من که از شهرداری بیرون آمدم این اتفاق در بخش خصوصی گسترش پیدا کرد و موزه‌ها و گالری‌های خصوصی راه افتادند. اولین حراج آثار هنری را من در سال 80 در تالار وحدت راه‌اندازی کردم. در آن حراج آنقدر تعداد آثار زیاد بود که بخشی از آن‌ها به دیوارهای راه‌پله‌های تالار وحدت آویزان شده بود. به نظرم هر چه فکر خوب وجود داشت را به کار بردم.

محمدعلی زم

شما یک دوره‌ 20 ساله را در سازمان تبلیغات اسلامی خدمت کردید که در آن دوران، شرایط برای احیاء موسیقی و همچنین شرایط پیشرفت هنرهای تجسمی را به خوبی فراهم کردید و حوزه هنری با همت شما یک سرمایه‌گذاری درست و دقیق در حوزه سینما انجام داد که از یک سری کارگاه‌های کوچک شروع شد و بعد وارد هنرستان و دانشگاه‌ها شد. حتی دانشگاه سوره یک زمان از دانشگاه‌های هنر هم جلوتر زده بود. در کنار این اقدامات در سازمان تبلیغات اسلامی، شما مدتی را هم وارد حوزه رسانه شدید و نشریه مهر را راه‌اندازی کردید. بنابراین شما در کارنامه کاری‌تان یک پکیج هنری کامل داشته‌اید که در همه رشته‌ها شاخص است. با توجه به آن‌که شورای شهر یک بدنه فنی و اجرایی دارد، فکر می‌کنید که این پکیج هنری کامل شما چه کمکی می‌تواند به شورای شهر بکند و لزوم وجود چنین پکیجی در شورای شهر چقدر احساس می‌شود؟

تاکنون 4 دوره شورای شهری در تهران بوده که من این 4 دوره را به 2 دوره تقسیم می‌کنم. دوره اول مربوط به همان دوره حضور اطلاح‌طلب‌ها در شورای شهر است که در آن دوره من سعی کردم به یک طریقی جریان فرهنگی را در سطح شهر توسعه بدهم. اما دوره بعدی، شامل سه دوره شورای شهری است که شورای شهر کاملاً در دست اصولگراها بود و متأسفانه آن‌ها در بخش فرهنگ و مسائل اجتماعی هیچ کاری نکردند. بنابراین من در این دوره به خاطر همان پکیجی که شما به آن اشاره کردید، تصمیم گرفتم در انتخابات ثبت‌نام کنم چون لزوم حضور آدم‌هایی که دغدغه فرهنگی دارند را در شورای شهر تهران احساس کردم. من برای به دست آوردن این پکیج خیلی تلاش کرده‌ام و شرایط را هم دیده‌ام که قبلاً چطور با من برخورد کردند. مثلاً من بستری برای انتشار نشریه "مهر" فراهم کردم و ساعت‌ها با آدم‌های خبره در مورد اسم، مهر و لوگوی آن بحث کردم اما در نهایت به من گفتند که مگر زرتشتی هستید که اسم نشریه را مهر گذاشته‌اید؟! به من گفتند که اسم را عوض کنید تا مجوز بدهیم اما من گفتم که می‌خواهم با این اسم مهرافشانی کنم و از مهربانی پاسبانی کنم. روی اسم "مهر" تأکید کردم تا توانستم مجوزش را بگیرم. امروز هم در این شرایط دیدم که شاید فرصتی دیگر برای حضور و خدمت من وجود نداشته باشد چون دیگر مثل قبل نیست که بیایند به من 64، 65 ساله بگویند که این پست فرهنگی برای شما. بنابراین احساس کردم که انتخابات شورای شهر تنها طریقی است که می‌شود از سوی مردم برای یک خدمت فرهنگی انتخاب شد.

امروز تهران شهر خاصی است که در خاورمیانه و حتی فراتر از آن هم بیشترین هنرمند را دارد و حتی هنرمندان زن تهران، چند برابر زنان هنرمند کل منطقه خاورمیانه است. شما به عنوان کسی که در شکل‌گیری فضای فرهنگی انقلاب نقش داشته‌اید، فکر می‌کنید که چرا تهران با وجود این همه هنرمند، شاخصه‌های فرهنگی در آن گم شده است؟ به نظرتان می‌شود این شاخصه‌های فرهنگی را احیاء کرده و دوباره به دست آورد؟

من همانطور که فرهنگ را اصلی‌ترین عنصر توسعه‌ساز کشور می‌دانم، به نظرم حلقه "نگاه" نیز اصلی‌ترین حلقه مفقوده برای توسعه کشور است. من معتقدم که کشور ما همه چیز را بیشتر از ظرفیت‌اش دارد. وسعت ایران 1 درصد دنیا را در بر می‌گیرد اما منابع طبیعی و ثروت ما 5 درصد منابع طبیعی و ثروت کل دنیاست. تازه این‌ها غیر از موفقیت‌هایی است که می‌توانیم خلق کنیم. این‌ها منابع موجود ماست و سایر منابع به دست خود ما تولید می‌شود. اما مشکل اصلی که از ابتدای انقلاب و حتی تا حدودی در دوره پهلوی هم وجود داشت، فقدان یک نگاه درست به مسائل مختلفی چون اسلام و اسلامیت، ایران و ایرانیت، آینده، جهان، تاریخ، ثروت و... است. من در تمام این سال‌ها مهمترین کاری که انجام دادم این بودم که تکلیف‌ام را نسبت به دو مسأله روشن کنم؛ نخست مسأله "نگاه" و سپس مسأله "اقدام و عمل". یعنی سعی کردم که اول هر چیزی که به وجود می‌آورم را در خودم درست کنم و سپس تلاشم بر این بود که همه کارهایم آمیخته‌ای از دانش، تجربه، تدبیر، امید، اراده، مردم‌گرایی، جمع‌گرایی، مشورت، تأمل و بردباری باشد. ما اگر تصمیم بگیریم که نگاه‌مان عمل‌گرا شود، از درون آن یک برنامه 30 ساله در می‌آید و قطعاً در دنیایی که پیوسته است، با یک برنامه درست و دقیق می‌شود به چشم‌اندازهایی که همگام با ظرفیت جامعه هستند، رسید. از نظر من هیچ‌وقت برای رشد و توسعه دیر نیست، ولی دو چیز می‌خواهیم؛ نگاه درست و اقدام و عمل. باید به همه چیز نگاهی درست داشت و ایده‌های لازم را در بخش‌های مختلف ارائه داد.

من الان در بخش فرهنگی تمام انگیزه‌ام این است که بگویم دوستان شما لازم نیست در بخش‌های هنری پول خرج کنید، بلکه می‌توانید در تمام بخش‌های هنری، پول در بیاورید. رک بگویم که دولت‌های ما تاکنون درک درستی از شرایط نداشتند از این نظر که پول دارند اما نمی‌دانند پول چیست و آن را چطور خرج کنند. حوزه فرهنگ و هنر یکی از حوزه‌های ثروت‌ساز این کشور است که عده‌ای آن را هزینه‌بر می‌بینند! البته گاهاً هم نگاه‌های نادرستی که عرض کردم، باعث می‌شود که جلوی اقدام و عمل گرفته شود. مثلاً آقای روحانی اولین وزیری را که برای کابینه خودشان معرفی کرده بودند، من بودم؛ اما این اجازه را ندادند و جلویش را گرفتند. این را آقای روحانی در یک جلسه‌ای گفته بود که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را می‌خواهم به آقای زم بسپارم که متأسفانه امکانش پیش نیامد.

متأسفانه شورای شهر در نگاه مردم چندان درست دیده نشده و شاید اخیراً اتفاقی چون ریزش ساختمان پلاسکو مردم را متوجه این ماجرا کرد که باید آدم‌هایی وارد شورای شهر شوند که عمل‌شان قبلاً ثابت شده است. ابتدا بگویید که فکر می‌کنید که چطور می‌شود مردم را به مشارکت بیشتر در انتخابات شورای شهر ترغیب کرد و سپس اشاره کنید که ضرورت حضور یک چهره فرهنگی در شورای شهر چیست؟

حداقل 10 عنصر اصلی مدیریتی در شهر تهران وجود دارد که مسائل فرهنگی یکی از آن‌ها است. به همین خاطر باید کسانی وارد شورای شهر شوند که حداقل در یک یا چند حوزه امتحان خود را پس داده باشند تا بتوانند در حداقل یک بخش مدیریت شهری تأثیرگذار باشند. البته سؤال شما یک پاسخ ریشه‌ای دارد و آن هم به ضعف ادوار قبل شورای شهر بر می‌گردد. دوره اول شورای شهر که در نهایت به دعوا و جدل کشیده شد و سه دوره دوم هم آدم‌های شورای شهر تغییری نکردند و همه بدون هیچ تغییر و تحولی و با کارکردهای یکسان وارد شورای شهر شدند. معمولاً سیاست‌های اشتباهی هم داشتند. مثلاً پل صدر را احداث کردند که دست‌شان درد نکند، اما ای کاش آن را احداث نمی‌کردند چون پیوست فرهنگی ندارد و همان پل باعث شد که الان دیگر کسی در اطراف این پل خرید و فروش نکند. این یعنی بر هم زدن و ندیده گرفتن اقتصاد شهر. در این چهار دوره کسی نیامد که بگوید اهمیت شورای شهر در چیست. دوره اول که به خاطر شرایط سیاسی  منجر به دعوا شد و سه دوره بعد هم با کلیشه و فکرهای کهنه پیش رفت. فکرشان این بود که شهرداری را بگیرند که گرفتند اما برای شهر چه کردند؟ زباله که باید محل درآمد شهر باشد چرا الان برای شهرداری ما 4 تا 5 هزار میلیارد  هزینه دارد. شهرداری آسمان را می‌فروشد که پول در بیاورد. الان زمین‌های پای کوه هم تماماً ساختمان‌سازی شده‌اند. در هر صورت به خاطر ضعف 4 دوره شورای شهری در تهران، مردم دیگر اهمیتی به این اتفاق نمی‌دهند. چند روز پیش یکی از بزرگان به من گفت که خیلی خوب کاری کردید که در این انتخابات کاندید شدید چون به واسطه حضور شما، برخی از افرادی که قبول نمی‌کردند کاندید شوند، هم آمدند ثبت‌نام کردند. من فکر می‌کنم که اگر ما انشاءالله چند نفری در این شوراء مثل هم باشیم، طعم شیرین پارلمان شهری داشتن را خواهیم چشید. پارلمانی که با مجلس و دولت ارتباط و پیوند می‌گیرد و ان‌شاءالله کارکرد جدیدی پیدا می‌کند که 4 سال دیگر هرکسی خواست بیاید کاندید شود، در وهله اول با یک خجالت بیاید و این کار را انجام دهد و خود ما هم احساس کنیم که چیزی نداریم و باید برویم تا آدم‌های بهتری به شورای شهر تهران بیایند.

محمدعلی زم

چرا فضای رسانه‌ای و تبلیغاتی شما برای ورود به حوزه شورای شهر کمرنگ است و تبلیغات شهری زیادی نداشته‌اید؟

متأسفانه تبلیغات هزینه‌دار شده و قیمتش سنگین شده است. من برای این انتخابات فقط جانم را آورده‌ام چون پولی نداشتم و یا اگر داشتم، متعلق به دیگر آدم‌هایی است که در زندگی‌ام وجود دارند. بنابراین فقط جانم را آوردم که اختیارش دست خودم است. قرآن کریم می‌فرماید که ابتدا جهاد با مال کنید تا بعدها برای جهان با جان آماده شوید. من که نمی‌توانستم جهاد با مال کنم، مستقیماً با جان خودم جهاد کردم. دیدم که هزینه تبلیغات شهری چند میلیاردی شده است، بنابراین تبلیغات شهری گسترده‌ انجام ندادم و فقط به تبلیغات در دنیای مجازی و همینطور تبلیغات دوستانی که مایلند من در حوزه فرهنگ و هنر مؤثر باشم، بسنده کردم. 

 

حجت‌ الاسلام محمد علی زم
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین