گزارش ایرانآرت از سه آگهی عجیب ادبی/ تمسخر شش میلیاردتومانی شعر روی دیوار!
حالا چه شده که ما در ایران آرت سراغ این آگهیها رفتهایم؟ در واقع باید بگوییم حالا دیگر ماجرا به این آگهیها محدود نمانده است.
ایرانآرت، صابر محمدی: چند وقت پیش بود که تصویری عجیب از یک آگهی در سایت دیوار، در گروههای مجازی ادبیات دست به دست شد که ابتدا نگرانکننده به نظر رسید و سپس همه به آن خندیدند. همان موقع، روزنامه جام جم گزارشی در این باره نوشت و این گمانه را مطرح کرد که این آگهی احتمالا محض شوخی و سرگرمی منتشر شده است؛ تصویری که در آن، دفتر شعری منتشرنشده به فروش گذاشته شده بود آن هم با مبلغ دو میلیارد تومان! از همین مبلغ عجیب و غریب هم می شد متوجه شد که ماجرا چیزی در حد شوخی است.
اما حالا چه شده که ما در ایران آرت دوباره سراغ آن آگهی رفتهایم؟ در واقع باید بگوییم حالا دیگر ماجرا به همان آگهی یکی دو هفته پیش محدود نمانده و پیچیده تر شده است.
ماجرا از کجا شروع شد؟
یک دفتر پر از شعر نو به فروش میرسد
تمام شعرها را خودم سرودم.
هنوز به چاپ نرسیده.
میتوانید دفترچه را خریداری و به نام خود یا کسی که دوستش داری ثبت، چاپ و هدیه کنید.
شعرها در حد و حتی بهتر از سهراب و خیلی از شعرای معاصر است.
با خون دل و عاشقانه گفته شده و تماما از بهترین اشعار است...
به نام خود چاپ کنید و معروف شوید و پوزش را دهید...
شاید فرزندتان و نوههایتان عکس شما را در کتب درسی آینده ببینند.
با خرید و چاپ این اشعار نام خود را در تاریخ ادبیات ایران ماندگار کنید... شعرهای نابی که تاریخ مصرف ندارند.
شما یک شاعر هستین...»
اینها متن آن آگهی در دستهبندی «ادبی» سایت دیوار بود؛ سایتی که کاربران آن، کالاها و خدماتشان را در قالب آگهیهایی رایگان منتشر میکنند. لابد سر و کار شما هم به آن افتاده و برای خرید زمین، ملک، ماشین، لوازم خانه و... در آن سرک کشیدهاید، اما آیا فکرش را هم میکردید روزی آدم خیری پیدا شود و برای کارنامه ادبی شما هم جیفهای معنوی به فروش گذاشته باشد؟ البته معنوی با رقم ناچیز دو میلیارد تومان! که همان طور که گفتیم از همین جا لو می رفت که ماجرا اصلا جدی نیست.
اما آیا واقعا کسانی هستند که شعر مینویسند و از حق معنوی خود بر آن میگذرند و در قبال پول آن را به شما میبخشند که به نام خود منتشر کنید؟ آیا چنین کسانی به سایت دیوار و فضاهای مشابه رسیدهاند؟ آیا پیش از این هم شما با چنین خرید و فروشی مواجه شدهاید؟ آن آگهی فروش دفتر شعر به مبلغ دو میلیارد تومان به فاصله یکی دو روز از سایت دیوار حذف شد اما این سوالها پابرجاست.
آگهی سوم با خوارزمی و بیرجندی!
گفتیم که ماجرا به همین جا محدود نماند و ما در ایرانآرت پی ماجرا را گرفتیم تا ببینیم در سایت دیوار دیگر چه خبر است. آن آگهی که مشخص بود چیزی فراتر از شوخی نبود و البته که حتی شوخیاش هم دردناک بود، اما چند روز پس از انتشار آگهی، یک آگهی دیگر با مضمونی مشابه و با همان مبلغ دو میلیارد تومان روی خروجی سایت دیوار رفت. این بار هم معلوم بود ماجرا برای سرگرمی است، اما نکته اینجا بود که فروشنده این دفتر شعر، ادعا می کرد برنده یکی از جایزه های ادبی معتبر در ایران است.
چندی نکشید که سر و کله آگهی سوم هم پیدا شد. این بار باز هم فروش یک دفتر شعر به مبلغ دو میلیارد تومان!
عکس آگهی را ملاحظه میفرمایید. متن آگهی هم این بار این بود:
«با سلام.
یک مجموعه از اشعار نو، که در جشنواره عبدالعلی بیرجندی و خوارزمی کشوری مقام برتر شده، بفروش میرسد.
با ارائه مدرک و استعلام از جشنواره ها
هنوز به چاپ نرسیده است.
میتوانید مجموعه را خریداری و بنام خود یا کسی که دوستش دارید ثبت، چاپ و هدیه اش بدهید.
اشعار بسیار زیبا، عاشقانه و غنی هستند.
در صورت خرید،کلیه برگه های چک نویس اشعار با ذکر تاریخ، روز، ساعت و دقیقه نوشته شدنشان را خدمتتان تقدیم میکنم.
بنام خود چاپ کنید و معروف شوید...شاید در آینده فرزندان و نوه هایتان عکس شما را در کتب درسی ببینند.
با خرید وچاپ این اشعار نام خود را در تاریخ ادبیات ایران ماندگار کنید. شعر های نابی که تاریخ مصرف ندارند.
«کارهای انتقال مجموعه را با حضور خودتان کاملا قانونی و ثبتی انجام میدهم»
با تشکر
زیر پوست شهر چه میگذرد؟
خب شاید بگویید اینها که شوخی است و خطری را گوشزد نمی کند، اتفاقا می خواهیم بگوییم از همین شوخی و وجه پارودیکش باید ترسید. می دانیم که در زیر پوست انجمن های ادبی و محافل، فروش شعرهای منتشرنشده به دیگران اتفاق می افتد هر چند اگر نتوان از آن به عنوان وضعیتی غالب یاد کرد اما با این حال، اینها وجود دارند.
سالها پیش با مردی ایرانی که همه عمر خود را در فرانسه زندگی کرده بود و از این رو بهسختی هم فارسی حرف میزد، آشنا شدم که از من میخواست رمانش را ویرایش کنم و به دست ناشر بسپارم. ویرایش رمانش را پذیرفتم اما بهدستناشرسپردنش را نه. چند صفحهای از متن را که خواندم متوجه شدم کار از اساس خراب است و نمیشود با ویرایش آن را به جایی رساند. وقتی ماجرا را با نویسنده در میان گذاشتنم بهصراحت گفت نویسنده این اثر او نیست و متن را به قیمت چهار میلیونتومان خریداری کرده است! حالا قرار بود چنین مبلغی را هم به من بدهد تا آن را ویرایش و آماده سپردن به ناشر کنم. البته متن را به او پس دادم و عذر خواستم و فقط پرسیدم چرا میخواهد در حالی که خودش نویسنده این متن نیست آن را به نام خود منتشر کند. میگفت در مدتی که در ایران بوده متوجه شده خیلی از آشنایانش کتاب منتشر کردهاند و شأن بهخصوصی در این انتشار دیده و خواسته از آنها عقب نماند. عجب صداقت آزاردهندهای! و البته که روایتهایی از این دست بسیارند.
خبرنگار ایرانآرت همچنین برای اینکه پی ببرد چقدر فروش شعر به صورت رسمی در فضای اینترنت رواج پیدا کرده است با چند سایت که شعر می فروشند تماس گرفت. نتیجه تماس های او این بود که اغلب این سایت ها ترانه می فروشند تا شعر. مشتری هایشان هم خواننده های تازه کار هستند که دنبال ترانه می گردند. شعر هم می فروشند اما خلاف این سه آگهی که مدعی بودند پس از تحویل شعرها ادعایی بابت مالکیت معنوی آنها نخواهند داشت، اجازه نمیدهند آنها را به اسم خودتان منتشر کنید.
با این حال، از انتشار همین سه آگهی، هر چند اگر برای سرگرمی منتشر شده باشند، باید ترسید و به آنها به عنوان تلنگر نگریست. سر شوخی را باز کردهاند خب!
آورین....
ما کلا رکورد میزنیم...به کوری چشم دژمن