کد خبر: 16285 A

چرا فیروز ناجی یکی از مهم‌ترین ادبیاتی‌های ایران است؟

چرا فیروز ناجی یکی از مهم‌ترین ادبیاتی‌های ایران است؟

یادداشت صابر محمدی در اهمیت فیروز ناجی بین فعالان هسته اولیه شعر دیگر

ایران آرت، صابر محمدی: «شما را زمان به وجود آورده است و لازم است که زمان شما را بشناسد. [...] برای راه شما همین کافی ست، سفر شما به خیر. دوست شما نیما یوشیج، بهمن ماه 1324». بیست و پنج سال پس از اینکه نیما، این نامه بی‌مخاطب را نوشت، اعضای «شعر دیگر» آن را به عنوان مقدمه در کتاب دوم‌ حلقه خود منتشر کردند. آنها خوب حرف نیما را به خود گرفته بودند! توصیه‌های پدر در متن این نامه، بی که خطاب به آن‌ها صادر شده باشد، نعل‌به‌نعل در زندگی و شعرشان پیاده شده بود و از این رو انتخاب این نامه برای ورود به دفتر دوم «شعر دیگر» در سال 1349 کاملاً هوشمندانه به نظر می‌رسید. تنها یکی از توصیه‌ها، آن هم نه از طرف شعر دیگری‌ها، بلکه از سوی کسانی که باید در همان نیمه دوم دهه چهل، پیشنهادهای پیشروی این شعر را دیده و دریافت می‌کردند، مسکوت ماند؛ آن بخش که می‌گوید «لازم است زمان، شما را بشناسد». حالا لابد می‌دانید که چند سالی است شعر دیگر، تنها، مدخلی در تاریخ شعر معاصر فارسی نیست و به جریانی در روند مطالعاتی شعر امروز تبدیل شده است. حتی شعرهای امثال بیژن الهی و بهرام اردبیلی از این جریان، به پرداخت‌های گاه مبتذل تلگرامی و اینستاگرامی هم راه یافته تا امروز بتوانیم از اپیدمی و مدِ ارائه‌دادن گزین‌گویه‌هایی از این شاعران سخن بگوییم. اما ماجرا در همین حد باقی مانده. مرگ بیژن الهی در سال 1389، بسیاری از مخاطبان شعر را مرعوب زیست نامتعارف او کرده و این در حالی است که مختصات پروژه پیشنهادی او و دوستانش کاملا در پستو مانده است. در این میان، جز الهی، شعر دیگرشاعران شعر دیگر مانند هوشنگ آزادی‌ور و فیروز ناجی کمتر خوانده شده است. ناجی از همه کمتر. اما اهمیت فیروز ناجی بین فعالان هسته اولیه شعر دیگر در چیست؟

یک: فیروز ناجی، که آنقدر در بدنه شعر فارسی ناشناس ماند تا چند بار طی متنی که یک شاعر پس از مرگ الهی نوشت و در روزنامه‌ای فرهنگی منتشر کرد به عنوان «فیروزه ناجی» از او یاد شود، همواره چهره‌ای در سایه شعر دیگر قلمداد شده است. این در سایگی، از همان ابتدا که ناجی، وظیفه انتشار شعرهای دوستانش را در دفتر نشر «51» و سپس در صفحات «تجربه شعر» هفته‌نامه «تماشا» بر عهده گرفت تا امروز که سال‌هاست از پاریس‌نشینی بی‌سرو‌صدایش می‌گذرد، ادامه داشته است. شعر او، هر چند ذیل بوطیقای شعر دیگر، اما با فاصله‌ای از شعر محمود شجاعی، پرویز اسلام‌پور، هوشنگ چالنگی، هوشنگ آزادی‌ور و بیژن الهی، با تعیّن پیش آمده است؛ این تجربه‌ها را می‌توانید از این آدرس‌ها دنبال کنید: هشت شعر در شماره 197 هفته‌نامه تماشا و سیزده شعر در شماره 201 همین مجله مربوط به سال 1353، دو کتاب شعر چاپخش‌شده در سال 1359 به نام‌های «نام‌های بسیار» و «دورنمای زمستانی با یک سگ و صاحبش»، و کتاب «راه‌های دزدیده» که شعر سال‌های 1357 تا 1372 است و با بیست سال تاخیر، به عنوان ضمیمه در هفتمین گاهنامه «این شماره با تاخیر» منتشر شده. هر سه دفتر شعر هم دو سال پیش در کتاب «سرخوش از غمی که هر کجا پنهان» به بازار آمده است. این‌ها همه سرمایه شعری فیروز ناجی است؛ چه سرمایه‌ای! شعر امروز می‌تواند از این تجربه‌ها جسارت کسب کند.

دو: گذشته از شاعری، شمایل مترجم فیروز ناجی نیز بسیار بااهمیت است. ایده‌های ترجمه نزد ناجی، به باورهای بیژن الهی در برگردان شعر نزدیک است هر چند از برخی افراط‌های او مانند «تشبه به غیر» یکسره خالی است. الهی، در این ایده که مبتنی بر اجرای آزاد صورت‌های زبان مبدا در مناسبات فرهنگی زبان مقصد بود، گاه چنان افراط می‌کرد که مثلا شهر جنوبی انگلیس را در شعر الیوت، «بوشهر» ترجمه کند. جز چنین افراطی، ایده‌های ناجی در برگردان شعر را با الهی همسو می‌بینیم. تا آنجا که حتی وقتی برای اولین‌بار ترجمه الهی از Illuminationهای آرتور رمبو را در تماشا منتشر کرد، در مقدمه نوشت: «ترجمه شعری که، پیش از آن‌که به اصل راجع باشد، بتواند در حد شعر فارسی روی پای خود بایستد. [...] این شماره، پیش و بیش از این که به صفحاتی از ادبیات فرانسوی اختصاص داشته باشد، شعرهایی فارسی به دست می دهد از آقای الهی». بر اساس همین باور بود که در تیتر آن صفحه به جای «شعرهایی از آرتور رمبو با ترجمه (یا برگردان) بیژن الهی» نوشت: «شش شعر از آرتور رمبو در کار بیژن الهی». ناجی و الهی بر اساس همین باور که ترجمه شعر، باید در «حد شعر فارسی» روی پای خود بایستد، هیچ گاه از اصطلاح ترجمه برای برگردان‌های خود استفاده نکردند. الهی در کتابی که از شعرهای لورکا به همراه دوستان مترجمش درآورد، کار خود را «نگارش» از روی «گزارش»های مترجمان نامید و ناجی هم روی جلد کتاب شعرهای رنه شار با نام «کرکره های کشیده چاک چاک» نوشت: «رنه شار/فیروز ناجی». راستی از برگردانده‌های او، «وجد» جوزپه اونگارتی هم که از فهرست نشر 51 بازمانده بود، سه سال پیش منتشر شده است. این ناجی بود که به همراه الهی، شکاف زبانی و فرهنگیِ بین شاعر و مترجم را پر و موقعیت شاعرـ‌مترجم را تعریف کرد.

مترجمان امروز اگر به این ظرافت توجه کنند، به جای «شعرهای ترجمه‌»، آثاری از جهان خواهیم خواند که در زبان فارسی «اجرا» شده‌اند، نه این‌که صرفاً به این زبان برگدانده شده باشند.

 

[نسخه کوتاه‌شده‌ی این یادداشت، پیش از این در روزنامه «ایران» منتشر شده است.]
 
iranart

 

 

هوشنگ آزادی ور شعر دیگر بیژن الهی بهرام اردبیلی فیروز ناجی
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین