کد خبر: 10476 A

پسر فروغ به دنبال حق شعر مادرش/ حق و حقوق ناگرفته شعرا/ جایی که کسی برای استفاده تبلیغاتی از شعر پاسخگو نیست!

پسر فروغ به دنبال حق شعر مادرش/ حق و حقوق ناگرفته شعرا/ جایی که کسی برای استفاده تبلیغاتی از شعر پاسخگو نیست!

کمتر کسی باور می‌کرد که گیتاریست یک لا قبای پارک قیطریه بتواند روزی مالک معنوی شعرهای مادرش باشد اما برادرزاده صادق هدایت فقط و فقط با کمک و مشورت وکلای دادگستری توانست حقوق معنوی و مادی دفاتر شعر فروغ فرخزاد را به تنها فرزند قانونی‌اش اختصاص دهد.

ایران آرت: کمتر کسی باور می‌کرد که گیتاریست یک لا قبای پارک قیطریه بتواند روزی مالک معنوی شعرهای مادرش باشد اما برادرزاده صادق هدایت با کمک و مشورت وکلای دادگستری دست به کار شد تا حقوق معنوی و مادی دفاتر شعر فروغ فرخزاد به تنها فرزند قانونی‌اش، کامیار شاپور برسد. هنرمندان و خصوصا اهالی ادبیات، چندان اعتقادی به کارِ اداری ندارند و حوصله و وقتش نیست که دنبالِ سرنوشت آثار و حق مالکیت خود بروند اما اگر بروند آیا می‌توانند رو در روی استفاده‌های مجاز و غیرمجاز از دست نوشته‌ها و آثار چاپ شده خود بایستند؟ از ابتدای قرن بیست و یکم، وقتی که سلینجر، نویسنده بزرگ آمریکایی ساعت‌ها در فرودگاه ایستاد تا فلان کارگردان معروف را ببیند و با صدای بلند داد بزند که او حق نداشته از محتوای رمان «فرونی و زویی»‌اش در فیلمش استفاده کند، موضوع حقوق مولفین و مصنفین یا همان قانون کپی رایت، حتی در بین نویسنده‌ها و شاعرها هم جدی‌تر شد و اندک اندک باور کردند که اگر بخواهند می‌توانند در مراجع قانونی در این زمینه طرح شکایت کنند. اما تکلیف چیست وقتی که صدها بار با اشعاری چون «چشم‌ها را باید شست»، «جور دیگر باید دید»، «ای کاش قضاوتی در کار...»، «چه کسی می‌خواهد من و تو ما نشویم»، «خانه دوست کجاست؟»، «من اگر برخیزم، تو اگر برخیزی چه کسی بنشند» و... مواجه می‌شویم آن هم نه در دیوان شعرِ سهراب سپهری، احمد شاملو، حمید مصدق و ... بلکه بر روی بیلبوردها و تراکت‌های تبلیغاتی باربط و بی‌ربط؟ حقوق استفاده از چنین اشعاری که دیگر جز فرهنگ عامیانه مردم شده‌اند و ازسوی دیگر، میراث‌داران شاعرانشان هنوز زنده‌اند چه می‌شود؟ و آیا حق داریم که چنین اشعاری را صرف زند و بندهای اقتصادی و تجاری، رقابت‌های انتخاباتی و فعالیت‌های سیاسی کنیم بدون اینکه حقِ کپی رایت آن را به بازماندگان شاعر پرداخته باشیم؟

اخیرا دوباره بیلبوردهایی در بزرگراه‌ها و خیابان‌ها و میادین شهر بالا رفته‌اند که روی آنها این بخش از یک شعر معروف سهراب سپهری به چشم می‌آید: «جور دیگر باید دید»، به همین مناسبت تاریخچه قوانین کپی رایت را بررسی کرده و همچنین به سراغ دو حقوق‌دان رفته‌ایم و از آنها از زیر و بم قوانین و ابعاد حقوقی ماجرا را پرسیده‌ایم که ببینیم قانون در این باره چه می‌گوید.

از تلمیح تا شعر دزدی

یک نگاه تاریخچه‌ای نشان می‌دهد که ایرانی‌ها از چند قرن پیش با استفاده از اشعار و مضامین ادبی شاعران و نویسندگان آشنایی دارند. جالب اینجاست که حتی در میان صنایع ادبی، «تلمیح» و «توارد» و در میان انواع شعری، «اخوانیه‌ها» همگی به این موضوع اختصاص داده شده‌اند که چطور می‌شود از شعری، حدیثی، مضمون ادبی و حتی تفکری در شعری دیگر بهره برد. تاریخ حقوقی ماجرا اما در یک صد سال اخیر و به دنبال تنش‌هایی که در فضای تجاری به وجود آمده و برخی کسبه در رقابت با یکدیگر، کپی کار شده‌اند، شکل گرفته است؛ براساس روایت بهمن کشاور (وکیل پایه یک دادگستری) ۹۲ سال پیش وقتی که نخستین قوانین مجازات عمومی نوشته و مصوب می‌شد، ۴ ماده قانونی ۲۴۵، ۲۴۶، ۲۴۷ و ۲۴۸ به حقوق مولف و حمایت کیفری قانون از مالکیت ادبی و هنری پرداختند. اما طبیعی بود که چهار ماده قانونی برای کشوری که نیمی از مردمش خود را شاعر می‌دانند، چندان ناچیز باشد که در اوایل قرن، بیش از صدها بیت شعر مورد ادعای مشترک ده‌ها شاعر باشد. این در حالی بود که هنوز، ادبیات معاصر راه به سوی نشریات و دکان‌های تجاری نبرده بود و به همین خاطر، چهل سال بعد از آن قانونگذاری، دوباره و این‌بار قانونی مستقل و خاص در حوزه حقوق مالکیت ادبی و هنری با عنوان قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان در دی ۱۳۴۸ به تصویب شورای ملی رسید. چهار سال بعد وقتی که دیدند این قانون در حوزه ترانه و کاربرد اشعار در فیلم‌ها و نوارهای موسیقی و البته موضوع ترجمه هیچ بند و تبصره‌ای ندارد، قانون ترجمه و تکثیر کتب و نشریات و آثار صوتی هم در ۱۲ ماده به تصویب رسید اما همچنان حمایت حقوقی از هنرمندان، یک گام عقب‌تر از تکنولوژی‌های روز جامعه بود و بسیاری از دعاوی حقوقی در این زمینه، در صحن دادگاه‌ها به اجبار به «روی همدیگر را ببوسید و صلوات بفرستید» ختم می‌شد چراکه نه شاعرِ شعر باخته می‌توانست حرفش را به کرسی بنشاند و نه آن که یک بیت شعر را برای تبلیغ کالایی یا معرفی خدماتی چوب حراج زده بود.

 

چالش کپی رایت در راه جهانی شدن ایران

بعد از انقلاب به مجموع این قوانین، دو قانون مهم دیگر هم اضافه شد، «قانون حمایت از حقوق پدیدآورندگان نرم‌افزارهای رایانه‌ای»، مصوب سال ۷۹ و قانون تجارت الکترونیکی، مصوب ۳ سال بعدش که به گفته علی ابراهیمی حقوقدان و وکیل پایه یک دادگستری، هر دو، بندها و مواد فراوانی را به حقوق مالکیت ادبی و هنری اختصاص داده‌اند اما به صراحت درباره برخورد حقوقی با متخلف یا نحوه برداشت قانونی (بخوانید کپی) از یک اثر حرفی نزده‌اند. مشکل دیگر، نبود نظامی برای قراردادهایی بود که به حق مولف اشاره داشت. کسی که می‌خواست یک بیت شعر از سپهری را مورد استفاده قرار دهد باید از چه کسی، به چه شیوه‌ای و چطور اجازه می‌گرفت؟ این چالش‌ها هنوز هم حل نشده‌اند اگرچه در طول چهارده سال اخیر، موضوع کپی رایت از جهات مختلف به حدی جدی شده که یکی از پیش‌شرط‌های پیوستن ایران به تجارت جهانی، همین است.

 

شاعر مالک شعرش خواهد بود؟

با این وضع سوالات بسیاری که در مورد استفاده‌های به‌جا و نابه‌جا از شعر و مضامین ادبی وجود دارد همچنان بی‌پاسخ است. به عنوان نمونه بهمن کشاور، حقوقدان و وکیل پایه یک دادگستری می‌گوید که اگر شعری از نظر شهرت چنان باشد که به بخشی از فرهنگ عامه تبدیل شده باشد، دیگر نمی‌توان شاعر را مالکش به حساب آورد و می‌توان از آن شعر در برخی فعالیت‌ها، مثل چاپ بیلبوردهای تبلیغاتی هم بهره برد.

او معتقد است که «نگاهی به مواد یک، دو، سه و ۵ قانون حمایت حقوق مولفان، مصنفان و هنرمندان که در سال ۱۳۴۸ به تصویب رسیده در این زمینه در کنار تعریف پدیدآورنده و حمایت از آثار هنری، به مواد مهمی اشاره می‌کند که می‌تواند به این دست سوالات جواب بدهد. در بند ششم ماده ۵ این قانون، آمده که پدیدآورنده اثرهای مورد حمایت این قانون می‌تواند استفاده از حقوق مادی خود را در کلیه موارد و ازجمله استفاده از اثر در کارهای علمی و ادبی و صنعتی و هنری و تبلیغاتی به غیر واگذار نماید.» اما استفاده تبلیغاتی از شعر، محدودیت‌هایی هم دارد: «در تبصره هفتم همین ماده، آمده که نقل از اثرهایی که انتشار یافته است و استناد به آنها به مقاصد ادبی و علمی و فنی، آموزشی و تربیتی ... با ذکر ماخد در حدود متعارف مجاز است و همانطور که می‌بینیم در این تبصره، تبلیغات جایی ندارد.» با این حساب می‌توان گفت که به موجب ماده ۲۳ همین قانون، «هر کس تمام یا قسمتی از اثر دیگری را که مورد حمایت این قانون است به نام خود یا به نام پدیدآورنده بدون اجازه او و یا عالماً عامداً به‌نام شخص دیگری غیر از پدیدآورنده نشر یا پخش یا عرضه کند به حبس تأدیبی از شش ماه تا ۳ سال محکوم خواهد شد.»

طرح شکایت‌های حقوقی در این حوزه اما محدود به این موارد نیست. علی ابراهیمی (حقوقدان و وکیل پایه یک دادگستری) به ماده ۱۲ قانون حمایت حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان اشاره می‌کند که براساس آن، از زمان پدید آمدن یک اثر، قانونگذار به مدت ۳۰ سال از حقوق مادی پدید آورنده آن حمایت می‌کند و در این مدت دارنده اثر برای کنترل تکثیر و دیگر بهره‌برداری‌ها از محصول خود حقوق قانونی و انحصاری دارد که این مدت، اخیرا به ۵۰ سال افزایش پیدا کرده است. اما بعد از آن اثر وارد مالکیت عمومی می‌شود. با چنین قانونی می‌شود مصداق‌ها را یک به یک براساس معیار ۵۰ سال سنجید. مثلا اشعار سپهری قطعا هنوز وارد حیطه مالکیت عمومی نشده‌اند، اما فرخی یزدی را می‌شود به هر شکلی خرج کرد. داستان بی‌پایانی‌ست اما نیاز به یک جمع‌بندی دارد حتی اگر با طرح سوالات تازه‌ای همراه باشد چراکه این سوالات به ما کمک می‌کنند بتوانیم خود را برای مواجهه حقوقی با کپی رایت آماده‌تر کنیم و زمینه ورود به WTO را به وجود آوریم.

 

گزارش: سعید برآبادی

سهراب سپهری فروغ فرخزاد سلینجر حقوق مادی و معنوی شعر
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین