کد خبر: 3239 A

گفت‌وگو نوروزی با دختر قدیمی اما تازه‌وارد سینما

نیکی: مجید مظفری پدرتان باشد جرأت نمی‌کنید!

نیکی: مجید مظفری پدرتان باشد جرأت نمی‌کنید!

کافی است این گفت و گو با نیکی مظفری را بخوانید تا چیزهای زیادی از او دستگیرتان بشود.

ایران آرت: با مجموعه تلویزیونی «بچه‌ها قصه‌ها» شروع کرد و دو سال بعد در «ضلع ششم» مسعود فروتن حضور داشت و این‌طور بود که وارد حرفه پدرش شد. بعد برای اینکه جدی‌تر این کار را ادامه بدهد، در پایان دوره راهنمایی به کلاس‌های زنده یاد حمید سمندریانر فت و مدت دو سال فنون بازیگری را فرا گرفت و بعد از پایان دوره دبیرستان، معماری را در لندن آموخت. بعدا در زمینه‌های مدیریت تولید، جانشینی تهیه‌کننده، طراحی صحنه، طراحی گریم  همه مقوله‌های فیلمسازی کار کرد تا با دانش و توانایی خود این حرفه را ادامه بدهد. او سال گذشته در تئاترهای «شب‌روی سنگفرش‌های خیس» و «رویاهای رام نشده» به کارگردانی دو تن از بزرگان تئاتر هادی مرزبان و ایوب آقاخانی بازی کرد و با جمعی از بزرگان بازیگری همبازی شد تا به عنوان بایگر حرفه‌ای کاملا تثبیت شود. گفت‌وگوی ما با این بازیگر جوان موفق البته اصلا در این باره نبود؛ فقط زندگی، عید، هفت سین و البته باباجان!

وقتی کلمه عیدی را می‌شنوید بیشتر از همه یاد چه چیزی می‌افتید؟

یاد تغییر و تحول، نوسازی، نو بودن، تمیزی عیدی، عید دیدنی، عیدی گرفتن و عیدی دادن، دوباره برنامه‌ریزی کردن، روزها رامرور کردن و..

این حال و هوا در سال‌های اخیر چقدر فرق کرده؟

به هر حال این حالت‌ها براساس سن و سال در آدم متفاوت است. وقتی که کوچکتر بودیم شوق و ذوق خرید لباس عید را داشتیم. آن موقع شایددر خانه تکانی نقشی نداشتیم، اما به هر حال با پدر و مادر و اعضای خانواده در این خانه تکانی همراه بودیم. بعد هیجان‌زده بودیم از این که می‌خواهیم برویم دیدن فامیل و دوستان و طبیعتا این هیجان هم به این خاطر بود که می‌خواهیم عیدی بگیریم.

هر چه هم از چیزهایی دیگر بگویید، مهم‌ترین هیجان کودکی عیدی گرفتن بود. هنوز هم عیدی گرفتن برایتان دلچسب است؟

خیلی زیاد. عیدی و کادو گرفتن همیشه و در هر سنی برای آدم خوشایند است. بعد که بزرگ و بزرگتر شدیم و الان سال‌هاست که من خودم خانه‌تکانی می‌کنم. چند سال پیش هم مادرم فوت کرد. آن سال خیلی سال سختی بود برای ما. اولین عیدی که قرار بود بدون مادرم بگیرم برای من و پدرم خیلی سخت بود. ولی در کنار هم به همدیگر آرامش دادیم و سعی کردیم این مساله را بپذیریم. الان چند سال است که من خودم خانه‌تکانی می‌کنم و سعی می‌کنم تا آنایی که می‌توانم از کوچکتر از خودم استقبال کنم و به آنها عیدی بدهم و رفت و آمد عیدمان را به جا بیاوریم.

مادرتان چه سالی فوت کرده بودند؟

سال 84.

عیدی و کادو برایتان چقدر با هم فرق می‌کند؟

خیلی فرق نمی‌کند. هر دویشان برایم خوشایند هستند.

شما در صحبت‌هایتان از برنامه‌ریزی استفاده کردید. این برنامه‌ریزی کردن برای سال بعد را از کی داشتید؟

نمی‌دانم چرا ولی  روزهای آخر اسفند بیش از وقت‌های دیگر می‌نشینم و یک سالم را مرور می‌کنم. سالی کهبه من گذشته و سالی که پیش‌روی من است. خودم را قاضی می‌کنم و می‌گویم من این برنامه‌ها را داشتم، چند تایش را انجام داده‌ام، چند تایش را تلاش کردم که خودم به شخصه به این هدف برسم، بعد فکر می‌کنم که در این مقطع یا سال دیگر چه کارهایی باید انجام بدهم و چه قدم‌هایی باید بردارم. روزهای آخر اسفند برای من خیلی حس و حال عجیبی دارد به این خاطر که همیشه به این موضوعات فکر می‌کنم و اتفاقات و مراحل و این جریانات را مرور می‌کنم و به سال بعد و هدف‌ها و برنامه‌هایم هم فکر می‌کنم.

در سالی که گذشت مهم‌ترین اتفاقی که در زندگی‌تان افتاد چه بود؟

من اصولا اینجوری نیستم که خودم را در چارچوب یک سال قرار بدهم و اتفاقات خوب و بد را در چارچوب یک سال بررسی کنم. به نظر من همه روزهایمان در امتداد هم می‌آیند و می‌گذرند. از سالی که تصمیم گرفتم در عرصه بازیگری فعالیتم را بیشتر کنم و در آن متمرکز شوم هر سال در حیطه کاری‌ام خیلی اتفاقات خوبی دارد برایم می‌افتد. من سال‌ها کار طراحی صحنه و لباس انجام دادم و الان دانشجوی رشته طراحی صحنه و لباس هستم. برای اولین‌بار امسال در جشنواره مد و لباس یک کار را تحویل دادم به جشنواره. زندگی آنقدر بالا و پایین دارد و آنقدر من سعی می‌کنم شرایط را بپذیرم که همه چیز به نظر من مثل زندگی است و هیچ کدام از این اتفاقات چیزهایی نیست که آدم بخواهد آنها را نادیده بگیرد.

پول در زندگی شما چه نقشی دارد؟

آدم نمی‌تواند بگوید پول جایگاهی ندارد. من به شخصه در کار و زندگی‌ام تلاش می‌کنم تا درآمدی داشته باشم و درآمد بیشتر من لازمه‌اش این است که من تلاش بیشتری داشته باشم. این درآمد باعث می‌شود که من در رفاه بیشتری باشم و آن چیزهایی که می‌خواهم برسم و خوب زندگی کنم.

نام فامیلی شما هم که مظفری است و با پیروز شدن همراه است و به هر قیمتی که هست باید پیروز شود...

(خنده) بله. مطمئنا همه آدم‌ها دوست دارند که تلاش‌شان به سرانجام برسد و به آن هدفی که می‌خواهند برسند و پیرزو شوند و این یک نکته مشترک در همه آدم‌هاست. ما زندگی می‌کنیم که از زندگی‌مان لذت ببریم، یاد بگیرم و پیروز شوم و به هدف‌مان برسیم چی بهتر از این؟

به ماه‌ها و طالع‌بینی ماه‌ها چطور؟ این را باور دارید؟

نه خیلی، اما بعضی وقت‌ها یک سری نکات مشترک بین متولدین یک ماه هست. مثلا من شهریور به دنیا آمدم و شهریور هم جزو ماه‌های تابستانی است و من خودم به شدت تابستان را دوست دارم و می‌بینم دوستان من، آنهایی که متولد تابستان هستند هم مثل من تابستان را دوست دارند، سرمایی هستند و خیلی نامحسوس خیلی اخلاق و رفتارهای مشترک با من دارند. اینها همه در مقام سرگرمی و گمانه‌زنی است و من خیلی سعی نمی‌کنم که براساس این تلقیات درباره شخصی تصمیم‌گیری کنم و او را بشناسم.

اگر بخواهید یکی از سین‌های هفت‌سین را انتخاب کنید سکه را انتخاب می‌کنید؟

(خنده) هر کدام از آنها یک المان جذاب است. سکه نماد برکت و روزی است. من مجموعه هفت‌سین را در کنار هم دوست دارم.

کلمه مجید چه چیزی را به یادتان می‌آورد؟

باباجان. می‌دانید که من به پدرم نمی‌توانم بگویم بابا. می‌گویم بابا جان. از بچگی مادرم مرا عادت داده که به پدرم نگویم باباجان. تمام اطرافیان من هم به پدرم می‌گویند باباجان. مثلا وقتی به من زنگ می‌زنند نمی‌گویند حال پدر چطور است می‌گویند باباجان خوبند؟ بنابراین وقتی که اسم مجید به ذهنم می‌آید اولین نکته‌ای که به ذهنم می‌رسد همین باباجان است.

پارسال از باباجان چی عیدی گرفتید و امسال دوست دارید چی عیدی بگیرید؟

پارسال واقعا یادم نمی‌آید. دوست دارم همان چیزی که سلیقه خودش است و دوست دارد به من بدهد را به عنوان عیدی بدهد و این برایم خوشایندتر است تا ببینم خودم چه چیزی دوست دارم. اینجوری سورپرایزش هم قشنگ است جدای از اینها مهم‌ترین و بزرگترین عیدی همیشگی من سایه پدر است. سلامتی و سایه پدرم بزرگترین عیدی من است و بابتش خدا را شکر می‌کنم.

برنامه شما برای سال پیش‌رو چیست؟

من سعی می‌کنم در کنار بازیگری به صورت آهسته و پیوسته کار طراحی لباس را پیگیری کنم و برای این بخش از علاقه‌مندی‌ام برنامه‌هایی دارم. این کار می‌تواند هم منبع درآمدی برایم باشد و هم می‌توانم برای چیزی که در نظرم هست برنامه‌ریزی کنم و در آن پیشرفت کنم. این یک لاین مجزاست. در کنار بازیگری و امیدوارم که در این لاین هم برایم اتفاقات خوبی بیفتد.

آیا لباس‌های خودتان و پدرتان را برای شرکت در جشنواره‌ها، خودتان طراحی می‌کنید.

بله معمولا برای شرکت همزمان در جایی با هم حرف می‌زنیم و نظر هم را می‌پرسیم. در مورد لباس‌هایی که خودم می‌پوشم هم اکثرا انتخاب و طراحی خودم هست. ممکن است لباسی که تن من می‌بینید طراحی و دوخت من نباشد اما سلیقه من در انتخاب و خرید و ست کردن است. بخش مهم لباس پوشیدن هم همین است.

خوش‌لباس‌ترین هنرپیشه ایران به نظر شما چه کسی است؟

به هر حال من با توجه به علاقه‌مندی و فعالیتم در زمینه طراحی لباس، در لباس‌هایی که همکارانم می‌پوشم دقیق‌ترم. خوشحالم که می‌بینم همکاران و دوستانم چقدر آگاهانه لباس‌هایشان را انتخاب می‌کنند و این برایم خیلی خوشایند است. خیلی وقت‌ها هم پیش آمده که من همکاران و هنرمندان عزیز را دیده‌ام که لباس پوشیدن‌شان خیلی چشمگیرتر بود. خودم به شخصه از سادگی و فرم و استایل خانم لیلا حاتمی خیلی خوشم می‌آید و همیشه به عنوان یک بانوی ایرانی و یک خانم بازیگر تحسین‌شان کرده‌ام.

از آقایان چه کسی خوش‌تیپ‌تر است؟ البته به جز مجید مظفری...

پدرم و باز هم پدرم (با خنده) در آقایان بازیگر هم هستند که بسیار هوشمندانه لباس می‌پوشند و ماشاء‌الله خوش‌تیپ هستند اما شما فکر کنید که مجید مظفری پدرتان باشد و بخواهیم اسم کس دیگری را بیاورید. (خنده).

 

منبع: دیده بان

 

نیکی مظفری مجید مظفری
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین