کد خبر: 29550 A

روایت آقای کارگردان از یک عاشقانه بدفرجام / شیفته وایدا هستم

روایت آقای کارگردان از یک عاشقانه بدفرجام / شیفته وایدا هستم

کارگردان مشهور لهستانی درباره فیلم "جنگ سرد" که داستان یک رابطه عاشقانه بدفرجام در اواخر دهه ۵۰ در اروپا است، صحبت کرد.

ایران آرت: پاول پاولیکوفسکی پس از پنج سال با فیلم "جنگ سرد" به دنیای سینما بازگشت. اثری که با آن توانست جایزه بهترین کارگردانی هفتادویکمین جشنواره فیلم کن را به خانه ببرد. داستان تازه‌ترین ساخته این فیلمساز لهستانی در دوره جنگ سرد و در لهستان، پاریس و یوگسلاوی روی می‌دهد. در حقیقت جنگ سرد پس‌زمینه‌ داستان دلباختگی دو شخصیت زولا و ویکتور است که با گذشته و روحیه‌ متفاوت رابطه‌ای ناممکن را آغاز می‌کنند.

به گزارش اعتماد، متن پیش‌رو برگردان مصاحبه دو نشریه سینمایی "film4productions" و "cineuropa" است که پاولیکوفسکی درباره دو شخصیت اصلی داستان، موسیقی و فیلمسازی در لهستان صحبت کرده است.

چه چیزی باعث شد برای فیلمسازی به لهستان بازگردید؟

به گمانم به دلیل موقعیت‌هایی که زندگی پیش می‌آورد. همچنین میل به بازگشت و زندگی در لهستان. بچه‌های من خانه را ترک کرده‌اند و من یک پدر مجرد هستم بنابراین به محض اینکه آنها از خانه رفتند فکر کردم "من اینجا چی کار می‌کنم؟ بهتر است یک کار جدید را شروع کنم." علاوه بر این مشتاق چشم‌اندازهای لهستان هستم که از دوران کودکی در خاطرم مانده. وقتی 14 ساله بودم کشورم را ترک کردم اما پیش از 14 سالگی هم وقت زیادی برای گردش در این مناظر دارید و این موسیقی محلی گروه "Mazowasze"، باید بگویم به نوعی با این ترانه‌ها بزرگ شده‌ام. نه اینکه همیشه طرفدارشان بوده‌ام اما مثل گروه "ABBA" که برخی دوستش دارند، این گروه هم کودکی من را دربرگرفته و حالا علاقه زیادی به آنها دارم. مثل این بود که به برقراری ارتباط دوباره با آنها، با چیزی که از دست داده‌ام، احتیاج داشتم.

با دو بازیگر اصلی که نقش‌های زوج داستان "عشق سرد" را بازی کردند، چطور کار کردید؟

سعی داشتم فیلمنامه را با تصاویر بنویسم، بدون اینکه توصیف‌های دقیقی از اتفاقات بدهم. وقتی به مرحله فیلمبرداری نزدیک می‌شدیم، می‌خواستم قادر به شکل دادن تصاویر سیاه‌وسفید باشیم. نمی‌خواستم فیلمنامه به دیالوگ محدود شود بلکه می‌خواستم صحنه‌هایی متفاوت که بتوان در سطح بصری و با دوربین موبایل ساده روی آنها کار کرد، در فیلم گنجانده شوند. اما بعد قصد کردم فیلم از لحاظ بصری تکان‌دهنده باشد بنابراین با مدیر فیلمبرداری ووکاش ژال، زمان زیادی را صرف هر برداشت کردیم. برداشت‌های زیادی نگرفتیم اما روی آنها خیلی کار کردیم و مدام قاب‌بندی آنها را تغییر می‌دادیم. به نوعی بازیگرها قربانی این روند شدند چراکه گاهی باید مدت‌ها می‌ایستادند تا ما همه ‌چیز را صیقل بدهیم. اما نکته جالب سینما این است که می‌توانی همزمان روی همه‌چیز کار کنی؛ یعنی روی تصاویر، صدا و بازیگران. این‌طور نبود که فیلمنامه‌ای داشته باشیم و به یک‌باره به تصاویر و برداشت‌های کوتاه ترجمه شوند. گاهی رنج‌آور است اما فکر می‌کنم ارزش این نوع کار کردن ارزش تقلا کردن را داشته باشد.

دو فیلم آخرتان را در لهستان فیلمبرداری کردید. فکر می‌کنید وارث سنت فیلمسازی لهستان هستید؟

من شیفته فیلم‌های کارگردانان لهستانی‌ مثل وایدا هستم. همه به من می‌گویند تجسم احیای سینمای لهستان هستم اما احساس می‌کنم که به سنت موج نوی سینمای فرانسه تعلق دارم. فکر می‌کنم زیبایی‌شناختی من با سینمای لهستان در مجموع متفاوت است که گاهی بیشتر بیگانه به نظر می‌آیند و زرق ‌و برق‌دارتر هستند و جنبه کلامی آنها فصیح‌تر است؛ دیالوگ‌های آنها جزئیات بیشتری را نسبت به فیلم‌های من دربر می‌گیرند. شخصا دوست دارم مسائلی که در فیلم مطرح می‌شوند مبهم باشد و کمی مرموز.

این فیلم را به پدر و مادرتان تقدیم کرده‌اید. آیا آنها الهام‌بخش شخصیت‌های زوج فیلم بودند؟

زوج فیلم مشابهت و نقاط اشتراک زیادی با پدر و مادرم دارند. مثل اسم‌شان که در استفاده از آنها آزادانه عمل کردم چون والدینم از دنیا رفته‌اند. کمی هم زوج فاجعه‌باری بودند؛ عاشق هم می‌شوند، جدا می‌شوند و دوباره عاشق هم می‌شوند، با آدم‌های دیگری ازدواج می‌کنند و دوباره به هم بازمی‌گردند، به کشور دیگری مهاجرت می‌کنند، دوباره جدا می‌شوند و درنهایت به هم بازمی‌گردند. آنها پرتره‌ای از پدر و مادر من نیستند اما شباهت‌هایی مشخص در سازوکار رابطه آنها وجود دارد.

جشنواره فیلم کن جشنواره فیلم ونیز جنگ سرد پاول پاولیکوفسکی
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین