کد خبر: 18329 A

ادعاهای جدید ابراهیم حاتمی‌کیا درباره فریادهایش در اختتامیه جشنواره فیلم فجر / فیلمسازان ارگانی فقط خوب پول می‌گیرند! / جشنواره سال‌هاست مصادره شده است

ادعاهای جدید ابراهیم حاتمی‌کیا درباره فریادهایش در اختتامیه جشنواره فیلم فجر / فیلمسازان ارگانی فقط خوب پول می‌گیرند! / جشنواره سال‌هاست مصادره شده است

ابراهیم حاتمی‌کیا درباره دلیل خشم و اعتراض در اختتامیه سی و ششمین جشنواره فیلم فجر گفت: به نظرم اشتباه از دعوت‌کنندگان من بود!

ایران آرت: فیلم «به وقت شام» به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا یکی از فیلم‌های اکران نوروزی است؛ فیلمی که در زمان نمایش آن در سی‌وششمین جشنواره ملی فیلم فجر، موافقان و منتقدان جدی داشت. در ادامه گفتگوی فرانک آرتا در روزنامه شرق با ابراهیم حاتمی کیا را بخوانید. 

به‌طور مشخص می‌توانم بگویم بعد از دریافت جایزه بهترین کارگردانی در سی‌وششمین جشنواره فیلم فجر، سخنان شما واکنش‌های زیادی به دنبال داشت. برخی‌ها می‌پرسیدند که اعتراض حاتمی‌کیا به چه افرادی و چه چیزهایی بوده!

اگر قهرمانان آثارم در آن اختتامیه حضور داشتند، همین کاری را می‌کردند که من کردم. آنچه در اختتامیه جشنواره فجر برای من رخ داد، شهودی‌ترین نوع واکنش بود. آنچه از زبانم جاری شد، همه وجودم فریاد می‌زد و اگر از نای جانم نبود، چنین موجی نمی‌ساخت. اختتامیه فجر ده‌ها‌ میلیون تماشاچی داشت؛ کسبه و کارگر و روحانی و دانشجو و خانه‌دار و پیر و جوان. همان‌هایی که این چهار دهه مخاطب آثارم بودند. حاضران جشن مرا عفو کنند که سه دقیقه ساز ناکوک شنیدند و ریتم شادی‌شان بهم ریخت. بنده به گواه این چند سال هیچ اصراری به دیده‌شدن و سخنرانی ندارم. بسیار کم مصاحبه می‌کنم. هیچ سایت، تلگرام و اینستاگرامی هم ندارم.

به نظرم اشتباه از دعوت‌کنندگان من بود. همان‌ها که تلفنی بی‌واسطه و با واسطه تلاش کردند که من حتما در این مجلس حضور داشته باشم. خب قرار نبود زینت‌المجلس کسانی شوم که دردشان با درد من یکی نیست. گفتن از مقام شهید، بالاآوردن خانواده شهید، قیام‌دادن حاضران و بغض مقام مسئول دردی دوا نمی‌کند. مهندسی جشنواره ملی فجر انقلاب باید با خطر ملی همسو باشد. چه سخت است قاضی فیلمی شوی که از داعش سخن بگوید و به‌قدری عصبانی‌‌ات ‌کند که حتی مضمون اثر را در حد تابلوی نامزدی جشنواره هم تحمل نکنی. سال‌هاست که جشنواره مصادره شده است. جشن آن مال این دوستان و فجر انقلابش مال سینه‌سوزان.

عده‌ای معتقدند که حاتمی‌کیا تاب و تحمل نقد فیلمش را ندارد! آیا واقعا این‌گونه بود؟ شما دقیقا به چه چیزی اعتراض کردید؟

 من روی سخنم با «رسانه ملی» بود که چرا آنتن زنده را در اختیار کسانی می‌گذارد که تلویحا فیلم‌سازانی را که دغدغه‌های ملی نظام دارند، به‌عنوان فیلم‌ساز ارگانی و وابسته به مردم القا کنند. این هم حکایت غریبی است. از طرفی همین جماعت در بوق می‌دمند که رسانه ملی مرده و مخاطب ندارد و همه آنتن‌ها به آن سوی مرزها تنظیم شده است، ولی همین آب‌باریکه را هم ندارند و در اختیار جریان فکری قرار می‌گیرد که هیچ عُلقه‌ای به مضامین ملی-میهنی ندارد. تا جایی که یکی درباره «به وقت شام» گفت این فیلم برای طرفداران حضور ایران در سوریه ساخته شده است! پس وجه افتراق «شبکه ملی» با شبکه «من و تو» در چیست. من از آقای عسکری ممنونم که اعتراضم را حق دانستند، ولی روی سخنم به مقام مسئول شبکه‌ای است که فیلم‌های این فیلم‌ساز ارگانی و وابسته را بارها از شبکه‌اش پخش می‌کند. اگر پخش آن وجاهتی برای شبکه دارد، چرا در ایام دهه فجر ما را به قربانگاه می‌برند. آخر این چه رسم منحطی است که در رسانه ملی باب شده که منتقد خسته از سالن سینما، دوان‌دوان وارد استودیو می‌شود و هنوز عرقش خشک نشده و نفس‌هایش آرام نگرفته شروع می‌کند به بریدن و سلاخی فیلم‌هایی که حاصل زحمت یک سال گروه فیلم‌سازی است!

آقای حاتمی‌کیا! شما چرا به ترکیب واژگانی «فیلم‌ساز ارگانی» حساسیت به خرج می‌دهید؟ واقعیت این است که شما همیشه تهیه‌کننده دولتی داشته‌اید. هرچند که سینمای ما همواره از سوی دولت‌ها حمایت شده است. راستی با این نگاه، تحلیلتان از «سینمای مستقل» در ایران چیست؟

فیلم‌ساز ارگانی یعنی چه؟ یعنی فیلم‌سازی که به سفارش فیلم می‌سازد؛ یعنی فیلم‌ساز تبلیغاتی و به‌اصطلاح پروپاگاند. من مایل نیستم نماینده کسانی باشم که بحق این عنوان را دارند؛ یعنی اشخاصی حرفه‌ای همچون لژیونرهای مزدور که تشکیلات دولتی نظام آنها را دعوت به همکاری می‌کنند. خواه فیلم درباره تاریخ اسلام بسازند خواه جنگ و شهید و شهادت و روحانیت یا هر بحث دیگری. این لژیونرهای فیلم‌ساز هیچ تعلق خاطری به آنچه می‌سازند، ندارند. فقط قواعد سینما را خوب بلدند و خوب هم پول می‌گیرند. بله این شکل فیلم‌ساز داریم و البته مختص به سینمای ایران هم نیست. ولی آیا من در این ‌گونه جا می‌گیرم؟ بارها گفته‌ام که هیچ فیلم‌نامه‌ای را نساختم مگر آنکه جرقه‌اش در وجود خودم زده شده، خودم آتش گرفتم و تا ساختن آن عطش‌ام نخوابیده است. تنها فیلمی که به من توصیه شد و من با شرط تحقیق به سمت آن رفتم، فیلم «خاکستر سبز» بود که از طرف وزیر ارشاد وقت پیشنهاد شد.

پس با این نگاه از نظر شما فیلم‌سازان مستقل چه کسانی هستند که درنهایت فیلم‌شان در گروه «هنر و تجربه» اکران می‌شود؟

مقابل هم قراردادن مستقل و ارگانی واژه‌ای است که این روزها بازارش گرم است. این رودررو قراردادن فیلم‌سازان یک حرکت شیطنت‌آمیز است. اگر منظور از فیلم‌ساز ارگانی یعنی فیلم‌سازی که مستقل نیست، می‌پرسم مستقل از چه نظر؟ کسی که مدعی فیلم‌سازی مستقل است، منظورش مستقل فکری است یا مستقل از بودجه دولتی. اگر فیلمی با بودجه کم ساخته شده باشد و طرف خانه‌اش را گرو بانک گذاشته باشد تا فیلم بسازد، می‌شود مستقل و اگر فیلمی بودجه سنگین داشته باشد؛ چون وابسته به منابع مالی زیاد است، می‌شود وابسته. این سطحی‌دیدن موضوع است.

من نمی‌خواهم درباره ارزش‌گذاری استقلال فکری بحث کنم که حدیث مفصلی است؛ ولی من «به وقت شام» را با بودجه دولتی می‌سازم، اسمم می‌شود فیلم‌ساز ارگانی. خب پس به فیلم‌سازی که بانک، پشتوانه مالی‌اش بوده، چه عنوانی باید داد؛ فیلم‌ساز بانکی یا برای فیلمی که بخش فرهنگی سفارت هلند پشتوانه مالی‌اش شده، باید گفت فیلم‌ساز سفارتی یا برای فیلم‌سازی که با شبکه‌های تلویزیونی خارجی مثل «آرته اروپا» یا «پلاس» اسپانیا فیلم ساخته، چه نامی باید گذاشت یا به فیلمی که از ردیف بودجه کمک به فیلم‌سازان جهان سوم از کمپانی اسپیلبرگ ارتزاق کرده، چه باید گفت. یا وقتی اتحادیه اروپا پشتوانه مالی فیلمی شد، باید چه نامی به آن داد. آخر اگر قرار باشد معادله‌ای را چنین ساده کنیم، سطحی‌نگر شده‌ایم. البته می‌شود دم خروس را در این هجمه جدید دید.

چرا تا وقتی با تلویزیون یا فارابی یا حوزه یا بنیاد مستضعفان یا کانون پرورش فکری، بزرگان سینمای ما کار می‌کردند، چنین بحث‌هایی مطرح نبود؟ چرا حالا که مؤسسه‌ای به نام «اوج» آمده است، این بازی آغاز شده است؟ اشکالی ندارد. هرکس با هر نگاه ارزشی که دارد، منابع بودجه‌اش را شکل دهد. من ترجیح می‌دهم منابع مالی فیلمم از بیت‌المالِ همین مردمی که با تأییدشان حالا اسم و رسمی گرفته‌ام و مشتاق دیدن فیلم‌هایم هستند، بودجه‌ام را تأمین کنم و حاضر نیستم درِ هیچ سفارتخانه یا مرکز فرهنگی بیگانه را دق‌الباب کنم.

از نظر شما فیلم‌سازانی مثل محسن امیر‌یوسفی و رضا درمیشیان در چه جایگاهی از نظر تولید فیلم قرار خواهند گرفت؟

 فیلم‌ساز با فیلمش باید مستقل‌بودنش را ثابت کند و نه با سرمایه‌گذارش. حال می‌خواهد فیلمش در «هنر و تجربه» اکران شود یا در سینماهای عمومی کشور. من به نوبه خودم ریالی سهم در بودجه فیلم‌هایم ندارم. سعی می‌کنم با تمام قوا فیلمی که می‌سازم، ارزان تمام شود. حال می‌خواهد بیت‌المال باشد یا بخش خصوصی. بنده خوشبختانه در بخش خصوصی متقاضی سرمایه‌گذاری زیاد دارم؛ چراکه دوستانی که سرمایه‌گذار کارهایم بودند، دیده‌اند که از همه نظر تلاش می‌کنم مواظب ریخت‌وپاش باشم؛ ولی این فیلم‌نامه است که می‌گوید می‌توان در بخش خصوصی ساخت یا باید حمایت دولتی داشته باشد. متأسفانه بقای فیلم‌سازان در این دوران شبیه گلادیاتورها شده است که بیشتر به خاطر شرایط محدود عرضه و اکران است که خدا کند مدیران مربوطه به روش درستی برسند؛ ولی چه کنیم که هر بار این بخش را به دست صنف سپردند، بیشترین اماواگرها را خود صنف ایجاد کرده است.

جشنواره فیلم فجر ابراهیم حاتمی کیا به وقت شام
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین