کد خبر: 18275 A

روایت هنرمندی که مجسمه کیارستمی را ساخت / آسانلو: مجسمه‌های چند مفاخر هنری را برای گالری بوم می‌سازم

روایت هنرمندی که مجسمه کیارستمی را ساخت / آسانلو: مجسمه‌های چند مفاخر هنری را برای گالری بوم می‌سازم

علیرضا آسانلو گفت: آقای کیارستمی آدم سرزنده‌ای بودند. ما در هیچ عکسی نمی‌بینیم که ایشان رنجور و فرتوت باشند

ایران آرت: علیرضا آسانلو متولد 1353 است و بیش از ده نمایشگاه انفرادی و جمعی در زمینه نقاشی، طراحی و مجسمه‌سازی برگزار کرده است. اما شاخص‌ترین آثار او ساخت سردیس‌هایی از بزرگان فرهنگ و هنر ایران است. مجسمه‌های برنزی از ملک‌الشعرای بهار، عزت‌الله انتظامی، غلامحسین امیرخانی، مرتضی ممیز، جلیل شهناز، پروفسور رضا، پروفسور گنجی، عباس کیارستمی، سلمان هراتی و ضیاءالدین امامی از جمله آثاری هستند که در اماکن فرهنگی، هنری و دانشگاهی نصب شده‌اند. گفت و گوی این هنرمند با هنرآنلاین را بخوانید..

تاکنون مجسمه چه شخصیت‌هایی را ساخته‌اید و این مجسمه‌ها در چه محل‌هایی نصب شده‌اند؟

من از ابتدای ورودم به عرصه حرفه‌ای نقاشی و مجسمه‌سازی تصمیم گرفتم نقاشی و مجسمه شخصیت‌هایی را کار کنم که مردم کمتر چهره‌شان را دیده‌اند. وقتی کارم را در نقاشی شروع کردم، تعدادی از چهره‌های سیاسی، هنری و پزشکی را انتخاب کردم و پرتره‌شان را کشیدم. عکس‌های سیاه و سفیدی از آن‌ها وجود داشت که من با نقاشی به آن عکس‌ها کیفیت، فرم و استایل دادم و آن مجموعه آثار را در گالری "شیرین و فرهاد" به نمایش گذاشتم. بعد از آن که وارد فضای حرفه‌ای مجسمه‌سازی شدم، یک سری مجسمه ساختم که نمی‌دانستم آن‌ها را چطور باید ارائه بدهم.

مجسمه‌ای از دهخدا ساختم که آن را ارائه نکردم ولی بعد از آن مجسمه دکتر منوچهر ستوده از بزرگان حوزه گردشگری و مردم‌شناسی را با همت فعالان حوزه گردشگری و محیط زیست ارائه کردم که الان این مجسمه در موزه مفاخر قرار دارد. بعد از آن مجسمه ملک‌الشعرای بهار، پروفسور محمدحسن گنجی و پروفسور فضل‌الله رضا را به سفارش دانشگاه تهران کار کردم که این مجسمه‌ها هم الان در موزه مفاخر هستند.

مجسمه عزت‌الله انتظامی دیگر مجسمه‌ای است که کار کردم و در خانه هنرمندان نصب شده است. سه مجسمه هم از مرتضی ممیز، جلیل شهناز و استاد امیرخانی کار کرده‌ام که برنز کردن آن‌ها نیاز به بودجه بیشتری دارد و ما منتظر تأمین بودجه هستیم تا این مجسمه‌ها هم در جای خودش نصب شود. در دو سمپوزیوم هم همکاری‌های محدودی را با شهرداری داشته‌ام. یکی برای موزه خانه شعرا بود که من مجسمه سلمان هراتی را کار کردم و این مجسمه به همت سازمان زیباسازی برنز شد و در موزه خانه شعرا نصب شده است. همکاری دومم با شهرداری هم مربوط به همکاری با شهرداری اصفهان بود که مجسمه ضیاءالدین امامی را ساختم و شهرداری در هنرستان هنرهای زیبای اصفهان نصبش کرد.

تجربه همکاری با سفارش‌دهنده‌های خارجی هم داشته‌اید؟

بله. در آمریکا تجربه نقاشی و مجسمه داشته‌ام. مجسمه فروغ فرخزاد را برای دانشگاه مریلند آمریکا کار کرده‌ام. چندی پیش هم در خارج از ایران مجسمه دکتر مصدق را برای دوستداران ایشان ساختم. الان هم صحبت‌ها و توافقات لازم برای ساخت مجسمه مولانا در نیویورک انجام شده و این پروژه بزرگ پروسه اداری خود را طی می‌کند که فکر می‌کنم در سفر بعدی‌ام به آمریکا آن مجسمه را بسازم.

در ساخت مجسمه شاعران، هنرمندان یا قهرمانانی که مردم تصویری از آنها را در خاطر ندارند، مجسمه‌ساز می‌تواند با توجه به شنیده‌ها، شخصیت‌پردازی کرده و چهره‌ای را برای او بسازد. اما در مورد چهره‌های معاصر این طور نیست و بینندگان نسبت به شباهت یا عدم شباهت مجسمه به آن شخص واکنش نشان می‌دهند. برخورد یک مجسمه‌ساز با این دو نوع کار باید چطور باشد؟

شاید خیلی‌ها فکر کنند که ساختن مجسمه آدم‌هایی نظیر سعدی، حافظ و مولانا که تصویری از آن‌ها وجود ندارد، کار ساده‌ای است ولی اصلاً اینطور نیست چون مجسمه‌ساز نمی‌تواند هر کسی را با ریش و عمامه به جای حافظ ارائه بدهد. در مورد شخصیت‌هایی که مردم آن‌ها را دیده‌اند و به خوبی می‌شناسند، شرایط کمی متفاوت است. مثلاً من در مورد مجسمه‌ای که از آقای عزت‌الله انتظامی ساختم، مجبور بودم بررسی‌های بیشتری داشته باشم تا شخصیت، میمیک، حرکات صورت و نوع نگاه و توجه ایشان را پیدا کنم و حتی محلی که قرار بود آن مجسمه نصب شود را هم بررسی کردم تا مجسمه با آن فضا هماهنگ باشد. وقتی می‌خواستم مجسمه آقای انتظامی را به ایشان نشان بدهم، نکاتی را در مورد میمیک صورت آقای انتظامی به خود ایشان گفتم که خندیدند و گفتند این‌ها را راجع به خودم نمی‌دانستم. کاری که یک هنرمند باید بکند همین است. آقای انتظامی روبروی مجسمه نشستند و گفتند "خودش است" و این تمام آن چیزی بود که من از آن مجسمه می‌خواستم.

شما به تازگی مجسمه‌ای از مرحوم عباس کیارستمی ساخته‌اید که در گالری "بوم" نصب شده است. تفاوت این مجسمه با بقیه کارهای‌تان این است که این مجسمه سفارش‌دهنده خصوصی دارد. همکاری با یک گالری چگونه بود و مجسمه زنده‌یاد کیارستمی را چطور ساختید؟

ساخت مجسمه عباس کیارستمی را آقای هاشم‌نیا مدیریت گالری "بوم" مطرح کردند. آقای هاشم‌نیا و دوستان‌شان به هنر فاخر اهمیت می‌دهند و من امیدوارم این حساسیت در سطح جامعه گسترش پیدا کند. در این پروژه آقای علیرضا سمیع‌آذر که از نظر کارشناسی با گالری "بوم" همکاری دارند هم به من کمک زیادی کردند. همان‌طور که می‌دانید آخرین نمایشگاه آثار آقای کیارستمی در گالری "بوم" برگزار شده بود که به همین خاطر مرحوم کیارستمی برای گالری "بوم" اهمیت ویژه‌ای دارد.

من در مراحل ساختن مجسمه آقای کیارستمی از خانواده، دوستان و همکاران آقای کیارستمی کمک زیادی گرفتم. شاید نزدیک به ده بار مجسمه را از نظر شباهت و کاراکتر بررسی کردیم تا این‌که در نهایت به تعادل و حد استاندارد رسید و در گالری بوم نصب شد. از این بابت خوشحالم چون فکر می‌کنم آقای کیارستمی می‌تواند نماد و اعتبار سینمای ایران باشد و آدم‌هایی نظیر آقای کیارستمی مثل یک شمع می‌مانند که وقتی خاموش می‌شوند دیگر جایگزینی ندارند. بنابراین وقتی مجسمه‌ای از این افراد ساخته می‌شود، آن مجسمه کمک می‌کند که مردم بیشتری چنین شخصیت‌های مهمی را بشناسند.

ghX91DyjcD3G

در مورد سردیس مرحوم کیارستمی، چه ویژگی‌های ظاهری برای شما مهم بود و مجسمه‌ای که ساختید با چه سنی از ایشان مطابقت دارد؟

آقای کیارستمی آدم سرزنده‌ای بودند. ما در هیچ عکسی نمی‌بینیم که ایشان رنجور و فرتوت باشند. به همین خاطر من در ساختن سردیس آقای کیارستمی به دو نکته خیلی توجه کردم. یکی این‌که اندام ایشان را تنومندتر از اندازه طبیعی بسازم چون مردم اسطوره‌های‌شان را قوی، تنومند و سر حال می‌خواهند. نکته دیگر در مورد عینکی است که هیچ وقت از او جدا نمی‌شد. من چشم‌های این سردیس را به صورت میلیمتری مطابق چشم کیارستمی ساختم تا نگاه نافذ او به آینده را بازسازی کنم. اما همانطور که می‌دانیم مرحوم کیارستمی همیشه و حتی روی تخت بیماستان عینک می‌زد. من هم به احترام چیزی که دوست داشت از روی عینک او یک عینک دیگر ساختم و روی سردیس قرار دادم. البته ساخت صورت و عینک با دست انجام شده و در هیچ بخشی از قالب‌گیری استفاده نشده است.

البته با قسمت پایه این مجسمه برخورد مفهومی‌تر و خشن‌تری داشته‌ام. در قسمت پایه سردیس نگاتیوهایی را قرار دادم که درون تنه مجسمه پیچیده شده و روی آن با چاقو زخم‌هایی ایجاد کردم. زخم‌ها، خراش‌ها و شیارهایی روی تن مجسمه قرار گرفته که با آن زخم‌ها خواسته‌ام روندی که آقای کیارستمی در آن زیست کردند را نشان بدهم. من فکر می‌کنم با آقای کیارستمی برخورد شایسته‌ای نشد و ما از ایشان خوب مراقبت نکردیم. البته منظورم به خطاهای پزشکی و مسائل این‌چنینی نیست چون در این مورد اطلاع دقیقی ندارم و نمی‌خواهم قضاوت کنم. فقط فکر می‌کنم که با آقای کیارستمی و خیلی از بزرگان‌مان در عرصه سینما، ادبیات، شعر، موسیقی، تئاتر و... بی مهری کرده‌ایم و این آدم‌ها شایسته این هستند که ارزش بیشتری برای آن‌ها قائل باشیم. حالا فکر می‌کنم که شاید با کشیدن یک نقاشی خوب یا ساختن یک مجسمه فاخر بشود از این آدم‌های بزرگ قدردانی کرد.

گویا گالری "بوم" قصد دارد مجسمه‌های دیگری را هم بسازد. در این زمینه با شما هم صحبتی شده است؟

بله. این گالری در نظر دارد مجسمه برخی دیگر از مفاخر را بسازد که در این مورد با من هم صبحت شده است و بنا دارم دوباره با این مجموعه همکاری کنم. تعدادی از مفاخر را در نظر گرفته‌ایم که احتمالاً ظرف چند ماه آینده مجسمه آن‌ها را می‌سازم و آن مجسمه‌ها هم در خود فضای گالری "بوم" نصب خواهند شد.

عباس کیارستمی مجسمه علیرضا آسانلو
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین