برادرکشی به خاطر یک پیراهن/ "چه کسی به لباسهای من دست زده؟"
رامین که در همان ابتدا به جرم خود اعتراف کرد، به مأموران گفت: روز حادثه هنگامی که از محل کارم به خانه پدریام رفتم، دیدم امیر با مادرم در حال دعواکردن است و با پرتکردن لیوان صورت او را زخمی کرده. به امیر گفتم ما در این محل آبرو داریم، اینقدر دادوفریاد نکن که من و همسرم را از خانه بیرون کرد و گفت اگر از این خانه بیرون نروید، شما را میکشم. دست همسرم را گرفتم و به طرف خانه خودمان حرکت کردم. بعد از چنددقیقه امیر درِ خانه ما را زد. در را برایش باز کردم و وارد خانه شد. چاقو در دستش بود، ترسیدم به من و همسرم آسیب برساند، برای همین به طرف آشپزخانه رفتم و یک کارد میوهخوری برداشتم. میخواستم او را بترسانم تا به ما آسیبی نرساند. چاقو را به طرفش پرت کردم، نمیدانم چه اتفاقی افتاد که به پهلویش اصابت کرد. او را به بیمارستان رساندیم، اما امیر زنده نماند. بهاینترتیب با توجه به مدارک موجود و گفتههای رامین، کیفرخواستی علیه او صادر و به شعبه چهارم دادگاه کیفری به ریاست قاضی عبداللهی ارسال شد تا او از جنبه عمومی محاکمه شود. ابتدا جلسه کیفرخواست علیه رامین قرائت شد. سپس رامین درحالیکه گریه امانش نمیداد، در جایگاه حاضر شد و گفت: قصد کشتن برادرم را نداشتم. از آن شب تابهحال یک شب آرام نخوابیدهام. من یک کارگر ساده هستم، از خودم دفاعی ندارم، فقط میخواهم به زن و بچهام رحم و از زندان آزادم کنید تا بتوانم هزینه زندگیشان را بدهم.
سپس مادر رامین در برابر قضات ایستاد و گفت: یکی از پسرانم را از دست دادم، طاقت ازدستدادن فرزند دیگرم را ندارم. از شما خواهش میکنم به رامین کمک کنید. در پایان، قضات برای تصمیمگیری درباره این پرونده وارد شور شدند.