کد خبر: 33984 A

روایت خواننده باسابقه از آهنگ‌هایی که مثل امام‌زاده هستند

روایت خواننده باسابقه از آهنگ‌هایی که مثل امام‌زاده هستند

علی‌اصغر شاه‌زیدی با اشاره به کپی کردن آثار قدیمی موسیقی گفت: از نگاه من آثاری که گذشتگان ساخته‌اند مثل امام‌زاده است و ما نباید امام‌زاده را خراب کنیم و به جایش ساختمان دیگری بسازیم.

ایران آرت: "هنوز آواز" اثری است با ساز شهرام میرجلالی (تار) و محمود رفیعی (تنبک) و خوانندگی علی‌اصغر شاه‌زیدی. در این آلبوم آواز افشاری با تار، دستگاه چهارگاه به همراهی تار، آواز دشتی با عود، آواز اصفهان با عود و در نهایت شور با عود را می‌شنوید. این آلبوم سوم آذرماه 97 به بازار آمد و با استقبال خوبی مواجه شد.

به گزارش ایران آرت، علی‌اصغر شاه‌زیدی از خوانندگان قدیمی موسیقی ایرانی به بهانه آلبوم "هنوز آواز" با ماهنامه تجربه گفت‌وگویی انجام داده و درباره کم‌کاری‌اش در زمینه خوانندگی، تقلید نسل جدید از آوازخوان‌ها و نوازنده‌های قدیمی و توجه به شعر در زمینه موسیقی صحبت کرده است که بخش‌هایی از این گفت‌وگو را در ادامه در ایران‌آرت می‌خوانید. 

در فضای موسیقی ردیفی دستگاهی سال‌ها بود که از شما آلبومی منتشر نشده بود و "هنوز آواز" بعد از مدت‌ها به عنوان یک آلبوم مستقل با صدای استاد شاه‌زیدی روانه بازار موسیقی شد. چرا این همه فاصله؟

در طول این سال‌ها قطعاتی را برای "تماشاگه راز" خوانده بودم و قطعه‌ای از ساخته‌های عارف قزوینی برای سریال ثقه‌الاسلام. قطعه "آتش دل" هم یکی از آثاری است که در همین ایام ارائه دادم. البته همان‌طور که اشاره کردید فاصله زیادی میان کارهایی که ارائه دادم افتاد و این آلبوم پس از سال‌ها با صدای من منتشر شد.

در این روزها به نظر می‌رسد خوانندگان موسیقی ایرانی کمتر به ارائه آوازهای متنوع و خلاقانه همت می‌کنند. در این شرایط است که علاقه‌مندان به آواز ایرانی از خودشان می‌پرسند چرا کسانی همچون علی اصغر شاهزیدی کمتر کار می‌کنند؟

مطلبی که شما به آن اشاره کردید یک دلیل مشخص دارد و آن اینکه آن آقایان که باید موسیقی مادری خودشان را که جزو فرهنگ و میراث آنهاست حمایت کنند که آن را رها کرده‌اند و به دنبال پول در آوردن رفته‌اند. آثاری هم که ارائه می‌کنند از ترکی و عربی و دیگر موسیقی‌ها گرفته شده است. تکه‌ای از این آهنگ، بخشی از آن آهنگ و قسمتی از آهنگ دیگر را ممکن است به هم بچسبانند. در زمینه موسیقی ایرانی هم گاهی برخی افراد با نام آهنگساز از به هم چسباندن آثار آهنگسازان نامدار گذشته مثل استادان تجویدی، یاحقی و خالقی کاری را سر هم می‌کنند و به بازار می‌دهند و بعد می‌گویند اثر جدیدی ارائه داده‌اند.

از نگاه من کاری که گذشتگان ساخته‌اند مثل امام‌زاده است. اثری که یکی از استادان نامدار گذشته خوانده است هم همین وضع را دارد. نباید امام‌زاده را خراب کنیم و به جایش ساختمان دیگری بسازیم. امام‌زاده باید سر جای خودش باشد. درست مثل اینکه بگویند عالی‌قاپو یا مسجد شاه را می‌خواهیم خراب کنیم و به جایش یک ساختمان 25 طبقه بسازیم. اما از نظر من در ساحت هنر اگر کسی احساس می‌کند از دستش چیزی بر می‌آید باید برود و کار جدیدی انجام دهد. درباره تکراری شدن آوازها هم که همواره گفته‌ام برای مثال فلان اثر یا فلان کار را که آن استاد و این بزرگ قبلاً خوانده‌اند. پس توی خواننده اینجا چه کاره‌ای؟ تو هم بهتر است مثل خودت بخوانی. اینکه شبیه دیگری. او که به بهترین نحو آنچه می‌توانسته را ارائه داده است.

در دهه‌های قبل و به ویژه پیش از انقلاب آواز ایرانی میان جامعه چقدر طرفدار داشت؟ آیا در آن دوران موسیقی ردیفی و دستگاهی ایران عمومیت داشت؟

نمی‌توان گفت عمومیت داشت اما در دوران گذشته فضا برای شنیدن موسیقی ایرانی فراهم‌تر بود و درک و دریافت عمومی در مواجهه با این نوع موسیقی در آن دوره پیش از دوره کنونی بود. اما متأسفانه بعد از انقلاب همین اهل هنر بودند که به پیکره موسیقی ضربه زدند. من به خوبی به خاطر دارم که در آغاز انقلاب همین مردم چقدر تشنه شنیدن موسیقی ایرانی بودند. اما عده‌ای با تکرار مدام کارها و آثار بی پایه و اساس مخاطب را خسته کردند. آنقدر روی اشعار ناب حضرت مولانا، حضرت حافظ و حضرت سعدی ملودی‌های بیخود گذاشتند و هفته بعد دوباره روی همان شعرها کس دیگری ملودی بیخود دیگری گذاشت که کار از دست رفت.

از نظر شما شعر در چه درجه‌ای از اهمیت برای خواننده قرار دارد؟ شما معمولاً به شعر توجه زیادی کرده‌اید و شاگردانتان هم معتقدند خواننده نباید از شعر جلو بزند و کلام را فدای آواز کند...

می‌گویند ساز و آواز و شعر و موسیقی. اگر شعر نباشد من به عنوان خواننده باید شب و روز بگویم هاهاها، هوهوهو، هی هی هی و... نکته دیگر که از نگاه من بسیار حائز اهمیت است این است که ما در موسیقی می‌خواهیم به کسی، خلقی، ملتی یا کشوری حرفمان را بزنیم. اگر شعر نباشد، آیا اصلا می‌شود چیزی گفت؟ البته شنیده‌ام که در تهران برخی از اساتید گفته‌اند موسیقی را نباید فدای شعر کرد. آقایان مگر تاج اصفهانی موسیقی را فدای شعر کرد که آن طور شعر می‌خواند؟ استاد تاج حق شعر را ادا می‌کرد. امروز هم اگر در عرصه عمومی با ابزار موسیقی بخواهیم از کسی تقدیر و تشکر کنیم این شعر است که به داد ما می‌رسد. اگر من زبان نداشته باشم چطور می‌توانم صحبت کنم؟ زبان خواننده در عالم موسیقی شعر است. عده‌ای به این نکات توجه نمی‌کنند. چرا؟ چون محفوظات ندارند. همه چیز را از روی کامپیوتر یا موبایل می‌خوانند. در حالیکه شعر باید ملکه ذهن شده باشد.

 

موسیقی سنتی موسیقی ایرانی علی اصغر شاه زیدی
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین