کد خبر: 29423 A

گفتگو با پرفروش‌ترین نویسنده زنده جهان / حس اسطوره بودن ندارم

گفتگو با پرفروش‌ترین نویسنده زنده جهان / حس اسطوره بودن ندارم

دنیل استیل در جدیدترین مصاحبه‌اش درباره زندگی خصوصی‌ خود، حرفه نویسندگی و مصائب و لذت‌های آن صحبت کرد.

ایران آرت: دنیل استیل زمانی که تنها 19 سال داشت توانست یک ماشین تحریر دست دوم آلمانی برای خود دست‌وپا کند و قدم به دنیای نویسندگی گذارد. امروز نویسنده پرکار 71 ساله که پرفروش‌ترین نویسنده زنده جهان نیز است 174امین کتاب خود با همان ماشین تحریر دست دوم به پایان رسانده است. آثار او به طور مداوم در فهرست پرفروش‌های نیویورک‌تایمز قرار گرفته‌اند و بیش از 800 میلیون نسخه از آن‌ها به فروش رفته‌اند. او به قدری پرکار است که به سختی می‌تواند طرح آخرین رمانش را که در تاریخ 20 نوامبر منتشر شده به خاطر آورد.

به گزارش ایبنا، رمان جدید استیل که "سالن بوشامب" نام دارد ماجرای زنی معمولی را در اواخر سنین 30 سالگی روایت می‌کند که وارد ماجرایی عجیب و غیرمعمولی می‌شود که دنیایش را تغییر می‌دهد. ونونا فارمینگتون، که رویای فارغ‌التحصیلی از دانشکده و رفتن به نیویورک و پیدا کردن شغلی در زمینه نشر را در سرمی‌پروراند اما واقعیت زندگی با رویاهایش سازگار نیست. زندگی‌ای که او را مجبور به ترک دانشکده و برگشتن به زادگاه کوچکش برای مراقبت از مادر پیرش می‌کند. سال‌ها بعد پس از پشت سر گذاشتن مخاطرات بسیار، ونونا تصمیم می‌گیرد رویاهایش را دنبال کند و آرزوهایش را از نو بسازد.

استیل در جدیدترین مصاحبه خود با مجله رفینری 29 درباره شادی‌ها، چالش‌های بزرگ کردن 9 فرزند، رموز موفقیت و حرفه نویسندگی‌اش صحبت کرده و چهره‌ای متفاوت از خود را نشان مخاطبانش داده است.

کتاب‌های شما تاثیر عمیقی بر روی مردم دارند. بسیاری از زنان جوان آن‌ها را سرفصل زندگی خود می‌دانند آیا خودتان نیز از این موقعیت و اعتبار اسطوره‌ای باخبرید؟

خیر... چنین حسی درباره اینکه اسطوره هستم ندارم. همه ما موقعیت‌های سخت و دشواری را پشت سر گذاشته‌ایم و من هم از آن تجربه‌ها مینویسم واگر ببینم نوشته‌هایم برای عده‌ای الهام‌بخش بوده و به آن‌ها قدرت، شجاعت و یا امیدواری می‌بخشد احساس خوشبختی می‌کنم.همین.

حالا که بچه‌هایتان در خانه نیستند باید وقت بیشتری برای کار داشته باشید؟

مثل یک دور باطل است. من حالا خیلی زیاد کار می‌کنم تا پایان روز همچنان در حال نوشتن هستم. تا دیر وقت بیدار می‌مانم به طور متوسط شب‌ها فقط 4 ساعت می‌خوابم و  ناراحت می‌شوم که می‌بینیم بچه‌هایم دیگر هرکدام به سویی رفته‌اند؛ بنابراین بیشتر و بیشتر کار می‌کنم چیز دیگری در زندگی ندارم و تنها نوشتن مرا خوشحال و مشغول نگه می‌دارد. کسل نیستم. افسرده نیستم. به همه کارهایم می‌رسم اما تنها کاری را که خوب بلد نیستم این است که بنیشینم و کمی استراحت کنم.

شما تاکنون 174 کتاب نوشته‌اید. آیا زمانی بوده که نسبت به خودتان تردید کنید؟

همیشه پر از تردید به خود هستم. چیز خوب درباره آن این است که تا زمانی‌ که تردید دارید می‌جنگید و مبارزه می‌کنید. من خیلی تلاش کردم تا هرلحظه بتوانم پیشرفت کنم، شرایط را بهبود ببخشم و یا درباره خیلی چیزها انعطاف بیشتری داشته باشم. اما زمانی که به نقطه‌ای می‌رسید که به خودتان می‌گویید بی‌عیب و نقص هستید آن وقت متوجه می‌شوید که سرتان کلاه رفته است.

آیا شما تا به حال چنین تصوری از خودتان داشته‌اید؟

فکر می‌کنم بله. خب من 9 فرزند بزرگ کرده‌ام و رشته تحصیلی‌ام طراحی مد و دکوراسیون داخلی بوده و در نوشتن آموزش ندیده‌ام. نوشتن از جایی خارج از روحم می‌آید. ناشر قبلی‌ام سابقا به من می‌گفت من آن را هدایت می‌کنم و این حقیقت دارد. در واقع نمی‌دانم از کجا می‌آید اما از این که هست قدران آن هستم. خیلی زودگذر و ناپایدار است اما در عین حال ترسناک هم است همیشه فکر می‌کنم اگر متوقف شود چه می‌شود. کارم را به شدت دوست دارم. این که می‌توانم تغییری هرچند اندک در زندگی دیگران بدهم برایم لذت‌بخش است.

سخت‌ترین کتابی که نوشتید چه بود؟

سخت‌ترین کتاب که در عین حال برایم هم لذت‌بخش بود نوشتن درباره پسرم نیکلاس بود. در کتاب "نور درخشان او" در سال 1998. او در سن 19 سالگی خودکشی کرد و نوشتن درباره‌اش سخت‌ترین کار ممکن بود. آن تجربه به من کمک کرد تا با خوانندگانم بیشتر وارد ارتباط شوم. مردم فکر می‌کنند اگر شما موفق هستید چون زندگی راحتی دارید اما همه ما در زندگی به نوعی در معرض آزمون‌‌های سختی قرار گرفته‌ایم و آسیب دیده‌ایم. نوشتن درباره او مثل این می‌ماند که دوباره او را به زندگی بازگردانده باشم. انگار دوباره زنده شده بود.

کار بخش پنهانی زندگی شما بوده است؟

 کار همیشه برای من حسی از گریز، آزادی و استقلال بوده است. جز نوشتن راه و مفر دیگری ندارم. با این حال همه آن سال‌ها را دوست داشتم؛ ازدواج‌هایم را، بچه‌هایم را وقتی که خیلی کوچک بودن دوربرم می‌چرخیدند. دوران فوق‌العاده‌ای از زندگی من بود. اما فکر می‌کنم که حالا از استقلالی لذت می‌برم که هرگز در زندگی‌ام تا به حال نداشته‌ام. اما دلتنگ آن روزها هم هستم با همه سختی‌ها و محدودیت‌هایش.

نویسنده زن نویسنده دنیل استیل
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین