کد خبر: 26615 A

گفتگو با برنده صدف طلایی سن‌سباستین / فیلمی که تماشاگر حس می‌کند فیلمنامه ندارد

گفتگو با برنده صدف طلایی سن‌سباستین / فیلمی که تماشاگر حس می‌کند فیلمنامه ندارد

کارگردان برنده جایزه صدف طلایی جشنواره سن‌سباستین می‌گوید هدفش ساختن فیلمی بوده که تماشاگر حس کند دارد فیلمی بدون فیلمنامه و بازی می‌بیند.

ایران آرت: ایزاکی لاکوئستا هفت سال پس از بردن برترین جایزه سن‌سباستین بار دیگر به این رویداد مهم سینمایی بازگشت تا این بار جایزه صدف طلایی را با «میان دو دریا» با خود به خانه ببرد.

به گزارش ایران‌آرت، فیلمساز 43 ساله کاتالانی که در دانشگاه‌های بارسلونا در دو رشته ارتباطات و مستندسازی (کارشناسی ارشد) درس خوانده و حالا خودش تدریس می‌کند، شامگاه شنبه در اختتامیه شصت و ششمین جشنواره سن‌سباستین در ایالت باسک جایزه صدف طلایی بهترین فیلم را برد. «میان دو دریا» روایتی از دو برادر کولی و یک پرتره اجتماعی اندوهبار است که داستانی درباره آشتی و رستگاری را به تصویر می‌کشد.

لاکوئستا زاده خیرونا در ایالت کاتالان است؛ شهری کوچک در کاتالونیا که تیم فوتبال آن هفته گذشته موفق شد بارسلونا را با نتیجه مساوی دو بر دو متوقف کند. او در گفتگو با سایت سینمای اروپا از ویژگی‌های تازه‌ترین ساخته خود در مقام کارگردان می‌گوید؛ فیلمی که برخی آن را به نوعی دنباله «افسانه زمان» لاکوئستا می‌دانند.

خاک جنوب اسپانیا چه دارد که شما را برای ساختن «میان دو دریا» به آنجا کشاند؟

من نخستین بار کادیز را سال 2002 دیدم و شیفته دنیای ناآشنای آن شدم؛ دنیایی که برای من نبود. در مقام یک سینمارو و یک فیلمساز، چیزی که درباره سینما دوست دارم کشف مکان‌ها و فرهنگ‌های تازه است، آن هم به خاطر داشتن یک عنصر قوی از تقدیر اجتماعی. ما محکومیم پیرامون مردمی باشیم که بسان ما حرف می‌زنند، رفتار می‌کنند و لباس می‌پوشند اما به لطف فیلم‌هایی که می‌بینی، ابتدا در مقام مخاطب و سپس فیلمساز می‌توانی پا جای پای آنها بگذاری؛ درست مثل بازیگران. زندگی و کار کردن با افراد مختلف تجربه‌ای فوق‌العاده است. وقتی داشتیم «افسانه زمان» را می‌ساختیم، با خودم فکر می‌کردم این می‌تواند یک پروژه طولانی باشد؛ شبیه فیلم‌هایی که فرانسوا تروفو با ژان-پیر لئو ساخت. اصلا درک مفهوم گذر زمان در فیلم‌ها امری بسیار طبیعی است. انگار که داری پیر شدن جان وین را در فیلم‌های جان فورد می‌بینی. همان زمان چند دانه در زمین کاشتیم. در واقع صحنه‌هایی گرفتیم با این نیت که در آینده به آنجا بازگردیم. در تمام این سال‌ها از نزدیک با ایزا و کیه‌تو در ارتباط بودیم؛ شخصیت‌هایی که 12 سال پیش در «افسانه زمان» نوجوان بودند و پس از آنکه زمان به اندازه کافی گذشت، احساس کردیم چند عنصر داستانی قوی در گذشته داریم؛ تنش شدید میان دو زندگی کاملا متفاوت، قاچاقچی و سرباز که حالا در بزرگسالی به زندگی بازگشته‌اند. از آنجا که می‌دانستیم بازیگر نقش ایزرا قرار است به زودی پدر شود، تصمیم گرفتیم فیلم را با صحنه دنیا آمدن دخترش مانوئلا آغاز کنیم و چند هفته منتظر لحظه تولد ماندیم. تمام گروه تولید در اردوگاهی خارج کادیز ساکن شدیم تا این صحنه تولد به گران‌ترین صحنه کارنامه فیلمسازی من تبدیل شود.

در این حالت، چقدر از فیلم داستان است و چقدر از آن واقعیت دارد؟

«میان دو دریا» فیلمی داستانی است که صحنه‌پردازی و فیلمنامه دارد. هر چند بخش‌هایی از آن به تجربه‌های واقعی بازیگران یا رویدادهایی که برای نزدیکان آنها رخ داده بسیار نزدیک است. پس ما با یک فیلم داستانی طرفیم با یک گریز بسیار قوی به واقعیت. وقتی داشتیم فیلم را می‌ساختیم، هدف‌مان این بود که مخاطب احساس کند دارد فیلمی بدون فیلمنامه و بازی می‌بیند. انگار که نه نورپردازی در کار است، نه وسایل صحنه و همه چیز درست همان لحظه مقابل دوربین اتفاق می‌افتد. ما برای درآوردن آن حس سخت تلاش کردیم و روایت را به نهایت واقعیت‌گرایی رساندیم.

کار کردن با نگاتیو به جای استفاده از دوربین دیجیتال رسیدن به آن حس صمیمی را سخت‌تر نکرد؟

این بخشی از فرایند تولید بود: ما «افسانه زمان» را دیجیتال کار کردیم چون آن زمان روشی دیگر بلد نبودم. ناخودآگاه فکر می‌کردم تصویر دیجیتال به تماشاگر حسی از زمان می‌دهد. دیجیتال همیشه در دسترس نبود و نگاتیو کیفیتی مبهم‌تر ارائه می‌کرد. به همین دلیل من در «میان دو دریا» از آن استفاده کردم. انگار که زندگی متوقف شده باشد. همین که در کار با دوربین کمی باتجربه‌تر شدم و بازیگران به دوربین عادت کردند، مشتاق بودم با نگاتیو کار کنم. هر چند این کیفیت بدون زمان بودن وقتی از دست می‌رفت که آنها می‌رفتند سراغ گوشی‌های همراه‌شان.

چطور بازیگران جوان را برای بازی در این نقش‌ها آماده کردید؟

این فرایند هنگام تولید «افسانه زمان» آغاز شد. وقتی آنها را انتخاب کردیم، بچه‌هایی به شدت مستعد و بازیگرانی وحشتناک بودند. مدتی طولانی گذشت و همه ما در حال یاد گرفتن بودیم؛ نخستین تجربه بازیگری ایزرا و کیه‌تو و عواملی که تازه داشتند با اهمیت سینما آشنا می‌شدند. این روند یادگیری تا فیلم تازه ادامه یافت. بسیار تمرین کردیم نه برای نهایی کردن فیلمنامه، بلکه برای اعمال تغییرهای ضروری در دوره فیلمبرداری. برای یافتن طبیعی‌ترین شکل اجرای نقش‌ها و آماده‌سازی صحنه تلاش می‌کردیم. حتی ایزرا در جریان فیلمبرداری نکته‌های فنی را هم یاد گرفت از بس که علاقه‌مند و بسیار سختکوش است. او بازیگری فوق‌العاده است و به نظرم باید بیشتر روی پرده دیده شود.

جشنواره فیلم سن سباستین سن سباستین میان دو آب ایزاکی لاکوئستا میان دو دریا
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین