نظر مجری زن درباره صحنه جنجالی سریال "پدر" / شوهرم گفت من هم بودم می‌پریدم
ایران آرت: نازنین پیرکاری مجری و بازیگر تلویزیون که زندگی مشابه شخصیت لیلای سریال «پدر» داشته است، با تایید صحنه جنجالی این سریال که بازخوردهای منفی زیادی داشت بیان کرد: «همسرم گفت که اگر من هم بودم در چنین شرایطی از پنجره می‌پریدم.»
به گزارش خبرآنلاین، نخستین قسمت برنامه «ایرانیوم» با اجرای مجید افشاری عصر روز شنبه 13 مرداد میزبان ریحانه پارسا بازیگر نقش لیلا در سریال «پدر» و نازنین پیرکاری مجری و بازیگر تلویزیون بود.
در ابتدای این گفتوگو پارسا درباره چگونگی حضورش در سریال «پدر» گفت: «من برای بازی در این نقش تست دادم و نظر آقای حامد عنقا و بهرنگ توفیقی را جلب کردم. فکر می‌کنم دلیل انتخابم برای این نقش این بود که از نظر آقای عنقا به شخصیت لیلای داستان نزدیک داشتم.»
در بخش دیگر این برنامه نازنین پیرکاری مجری و بازیگر تلویزیون که در زندگی واقعی داستانی مانند لیلای سریال «پدر» داشته است در برنامه حضور پیدا کرد و داستان زندگی‌اش را اینطور شرح داد: «من هم مانند شخصیت لیلای این سریال عاشق پسر مذهبی دانشگاهمان شدم و مدام سعی می‌کردم تا نظر ایشان را جلب کنم و این علاقه‌ام را ثابت کنم ولی مدام با پاسخ منفی او رو به رو می‌شدم.»
او ادامه داد: «حدود شش ماه من از ایشان درخواست می‌کردم ولی با مخالفتشان روبه رو می‌شدم، همسرم آن زمان معتقد بود که ما از نظر ظاهری هم به هم نمی‌خوریم چه برسد به اعتقاداتمان. من حتی شماره‌شان را برای کارهای درسی گرفتم و مدام تماس می‌گرفتم تا علاقه‌ام را به آن‌ها ثابت کنم تا اینکه ایشان از من فرصت خواستند تا فکر کنند و بالاخره نظرشان تغییر کرد.»
در ادامه این گفتوگو، مجید افشاری از پارسا درباره صحنه بحث برانگیز پریدن شخصیت پسر داستان از پنجره پرسید که او اینطور پاسخ داد: «به نظرم نظرات منفی که درباره این صحنه ایجاد شد به دلیل حاشیه‌سازی بود که علیه آن انجام شد ولی واقعا اینقدر اتفاق عجیب و غیرقابل باوری نیست.»
پیرکاری در تایید سخنان بازیگر سریال «پدر» با تاکید بر اینکه این صحنه هرگز غیرمعمول نیست، بیان کرد: «نمی‌دانم چرا این صحنه این مقدار بازخورد منفی داشت ولی اصلا کار غیرمعمولی نبود، من همان زمان از همسرم پرسیدم که اگر در چنین موقعیتی که قرار می‌گرفتی چنین کاری می‌کردی؟ و او گفت بدون شک اگر من هم در آن شرایط قرار می‌گرفتم از پنجره پایین می‌پریدم.»
