چلو فیلم/ خر بیار و باقلا بار کن
ایران آرت : مهرداد حجتی در شرق نوشته است : باور نمیکنید اگر بگویم فرمول همه فیلمهای جشنواره فجر را پیدا کردهام! چقدر هم ساده! اولِ فیلم یک تصادف بعد همهچیز حول آن تصادف پیش میرود؛
مثلا یک طرف تصادف یک دکتر یا مهندس است و طرف دیگر یک بدبخت بیچاره. بعد همینطور اتفاق پشت اتفاق؛ مثلا یک بچه ترک موتور آن بیچاره نشسته، بعد در حادثه تصادف پرت شده، سرش خورده به جایی و شکسته. از آن بهبعدش هم معلوم است. بچه روز بعد میمیرد و داستان شروع میشود؛ یعنی خر بیار و باقلا بار کن.
یا فیلم با کتککاری دو نفر طلبکار و بدهکار آغاز میشود. طلبکار، بدهکار را هُل میدهد. بدهکار سرش میخورد به جایی؛ مثلا رادیاتور شوفاژ، میمیرد. بعد همه خانواده طلبکار که حالا شده قاتل، راه میافتند دنبال رضایتگرفتن از خانواده مقتول.
یا مثلا بهطور تصادفی، دختری پسری را میبیند که میخواهد خودکشی کند؛ بعد دختر به پسر پیشنهاد میدهد بیا عاشق شویم! اما پیش از عاشقی برویم کمی قدم بزنیم! اولش پسر قدری بدوبیراه میگوید و بعد که نگاه میکند میبیند دختر، خوشبروروست، با او میرود خرید. حتی کارت پولش را از جیب پشتی شلوارش درمیآورد تا بهجای دختر حساب کند! بعد هم همینطور قدمزنان سر از خانه پسر درمیآورند. جالب اینکه بعد از ساعتها راهپیمایی اصلا آفتاب غروب نمیکند. آفتاب سر جایش مانده تا آنها حرفهایشان تمام شود!
یا دو کارگر شهرداری راه میافتند توی پیادهرو تا بساط دستفروشها را جمع کنند. همینطور که لگد میزنند، با یکی دعوایشان میشود و همین میشود ماجرایی برای باقی کشمکشهای سراسر داستان!
یا یک دختر خوشگل و خوشپوش سر از یک فَستفودفروشی درمیآورد و تصادفا با یک پسر هفتخط آشنا میشود. از قضای روزگار، دختر، پخمه، سادهلوح و زودباور است و گول حرفهای پسر را میخورد و یکدفعه بدبخت میشود! باز هم باید خر آورد و باقلا بار کرد؛
از اینکه این خر و باقلا را دوبار گفتهام معذرت میخواهم، اما باور کنید بعد از هر تصادفی کلی مصیبت بر سر مقصر آوار میشود که باید خوشحال بود تماشاگر فیلم بهجای آن نگونبخت نیست تا آنهمه بدبختی را تحمل کند!
انصافا خودتان قضاوت کنید «تصادف» چقدر به کار فیلمسازهای ما آمده؟!
باور کنید اگر عنصر تصادف نبود، معلوم نبود فیلمسازان چه میکردند؟ فیلمشان را چطور پیش میبردند؟ آنها یاد گرفتهاند هرجا هم داستانشان پیش نرود، یک ماشین را محکم به ماشینی دیگر میکوبند تا داستانشان جان بگیرد.
تصادف اقسام مختلف دارد؛ میتواند ماشین با ماشین، ماشین با موتور و ماشین با آدم باشد یا میتواند موتورسیکلت با آدم باشد یا میتواند آدم با آدم باشد که این آخری مثل همان مثالی که زدم میتواند سرانجامش به عاشقی ختم شود، اما در موارد دیگر حتما باید یکی بمیرد یا چلاق شود، تا ماجرا شکل بگیرد، اما اینکه این وسط چه بر سر مخاطب بیچاره میآید اصلا مهم نیست. مهم این است که کار فیلمساز پیش برود.
آخرش هم در تیتراژ بنویسند تهیهشده در «چلوفیلم»!
لابد کلی هم فروش میکند. اگر این حرفها را باور نمیکنید کافی است سری به سینما بزنید تا خودتان ببینید. «چلوفیلم» تهِ فیلم را هم داشته باشید خیلی بانمک است!
چلوفیلم انگار تهیه غذای کترینک بیشتر فیلمهاو سریالهاست.
سرچ کردم ببینم غذای بدون برنج هم میده یا نه ، ولی انگار برای ما افراد عادی غذا نمیده و همون برنامه های ابکی سینمایی و تله فیلم ،کته و دمپختک میخورن